در نقد فیلم The Outfit به شما نشان داده خواهد شد برای پوشاندن خود، لباس کافی نیست، بلکه درصد بالایی از شجاعت، هوش و مهارت نیز لازم است. با تحلیل اوت فیت (فیلمی که ارزش دوبار دیدن دارد) همراه ما باشید.
گاها فیلمنامه خوب ضامن موفقیت یک فیلم نیست. این در مورد کارگردانی خوب، بازیگری خوب، طراحی صحنه و لباس و نور و موسیقی نیز صادق است. اما اگر روزی فیلمی به پُستتان خورد که همه پارامترهایش از حد استاندارد بالاتر باشد چطور؟ جواب مشخص است.
The Outfit تمام پارامترهای یک فیلم خوب را دارد. با اندک اشکالاتی که در ادامه این نوشتار هم به نقاط قوت و هم به نقاط ضعف فیلم خواهم پرداخت و فیلم را از جهت ساختار و تکنیک و لحن رواییاش بررسی خواهم کرد.
نقد فیلم The Outfit
من خیاط نیستم، من برشگر هستم!
فهرست مطالبی که در ادامه نوشتار نقد فیلم The Outfit خواهید خواند به شرح زیر است:
The Outfit (لباس) یک فیلم درام جنایی آمریکایی محصول سال ۲۰۲۲ به کارگردانی گراهام مور است. این فیلم اولین کارگردانی او بر اساس فیلمنامه مور و جاناتان مککلین است. در این فیلم گروهی از بازیگران از جمله مارک رایلنس، زوئی دویچ، جانی فلین، دیلن اوبراین، نیکی آموکا برد و سایمون راسل بیل ایفای نقش میکنند. ادامه متن حاوی اسپویل است.
داستان فیلم The Outfit حول محور یک خیاط انگلیسی، یا به قول او یک “کاتر” (رایلنس) در شیکاگو است که مشتریان اصلیاش خانوادهای از گانگسترهای شرور هستند. این فیلم اولین نمایش جهانی خود را در هفتاد و دومین جشنواره بینالمللی فیلم برلین در 14 فوریه 2022 انجام داد و در 18 مارس 2022 توسط Focus Features در ایالات متحده اکران شد.
تحلیل ساختاری
با آشکار شدن Mark Rylance بروی مانیتور و ادراکِ شغلِ او (خیاطی) ذهنم مرا لاجرم به بازیِ شاهکار جناب دیلوئیس در فیلم رشته خیال برد. در ابتدا با گاردِ “این کجا و آن کجا پیش میرفتم” که در دقایق ابتدایی فیلم Mark Rylance به من نشان داد هر گلی بوی خاص خودش را دارد.
به بازی ایشان که در حد کلاس آموزش بازیگری بود در تحلیل تکنیکی خواهم پرداخت اما مقصودم از بیان جمله بالا قرار دادنِ یک (چند) بازی خوب در ساختاری نظاممند و بررسی زیباییشناسانه آن بود. ساختار فیلمنامه بر اساس روابط علی و معلولی و ایجاد حس تعلیق دو جانبه میان مخاطب و کاراکترها بود که به غایت پخته به نظر میرسید.
همچنین به نظر میرسد نویسندگان اثر حاکم بر فضای تئاتر هستند چنانکه کل فیلم را در یک لوکیشن پیش بردند و کارگردان نیز در تکمیل این فیلمنامه خوب، با استفاده دقیق از نور و رنگبندی اجزای صحنه و اساسا طراحی صحنه و لباسِ خوب مهر تاییدی بر این ساختار نظاممند زده بود.
نقد فیلم The Outfit
این نظامِ هدفمند در محتوای فیلم متبلور میشود. فیلم از جهت هیجان و رمزآلود بودن یک سیر صعودی دارد. همچون نمودار دو به توان x. هرچه پیش میرویم ریتم و تمپو به شکل تصاعدی افزایش پیدا میکند و در انتها با موقعیتی غیرقابل پیشبینی طرف هستیم.
همانطور که پیشتر عرض کردم توازن تک تک اجزا و پارامترهای فیلم در این موفقیت سهیم هستند. کارگردان اثر نمک این غذا را به هیچوجه (بجز سکانس پایانی که به آن اشاره خواهم کرد) بیش از حد نپاشیده، در صورتی که این غذای وسوسهگر (فیلمنامه) هر کارگردانی را برای اغراق و فانتزی کردن اثر ترغیب میکند.
شما را به سکانسی میبرم که کاترِ قصه ما در فلشفوروارد و بَکهای فراوان هم ریچ را و هم فرانسیس را گول میزند و موجب میشود در نهایت ریچ به قتل برسد. دقت کنید! مختصر، مفید و بدور از گزافه گوییهای معمول در سینما. شما را به سکانس درگیری لفظی فرانسیس و ریچ میبرم، ریتم در حد صفر است و تمپو انسان را سرجایش میخکوب میکند. ساختار این فیلم بر اساس بالانسِ ریتم و تمپو برنامهریزی شده است. نقد فیلم اوت فیت را با بررسی چند نقطه ضعف ادامه میدهیم.
بیشتر بخوانید:
نقاط تاریک فیلم
از نقاط ضعف فیلم میتوانم به دو نکته توجه شما را جلب کنم. دو موقعیت که شاید احترام به شعور مخاطب، فدای دراماتیزه کردن فیلم شده است. یکی از آنها مونولوگهای کاتر در موقعیتهایی بود که مافیا به نقطه جوش رسیدهاند و به هیچوجه منطقی به نظر نمیرسد که بایستند و به حرفها و خاطرات لئونارد (کاتر) گوش دهند.
موقعیت بعدی که پیشتر هم به اختصار به آن اشاره کردم سکانس پایانی فیلم است. جایی که لئونارد همچون کوین اسپیسی در فیلم مضنونین همیشگی پای لنگانش را صاف میکند. اما اینبار واقعا: این کجا و آن کجا. مولف محترم اثر احتمالا شوکهای قبلیای که به مخاطب داده را دست کم گرفته بود که نیاز به زنده کردنِ فرانسیسِ مُرده، آستین بالا زدنِ کاتر و نشان دادن تتوهای زمانِ مرگخواریاش، به قتل رساندن فرانسیس به روش گنگهای انگلیس با قیچی و خروجِ هالیوودی او از مغازه دید.
این سکانسِ بد این فیلم عالی را تبدیل به فیلمی خوب کرد. فضای فیلم رو به فانتزی شدن رفت و حال و هوای فیلمهای ابرقهرمانی را در انسان به وجود آورد. ای کاش مولف محترم به همان شوکهای پیشین بسنده میکردن و با آتش زدن مغازه لئونارد از خیاطی خارج شده و به محلی نامعلوم متواری میگشت.
بیشتر بخوانید:
تحلیل تکنیکی/روانشناختی
در تحلیل ساختاری اشاره به سیستم نظاممند فیلم در مواجه با پارامترهای فیلمسازی کردم و نسبت فیلم را با مولفههای زیباییشناسانه بررسی کردم. اکنون مایلم بحث روانشناسی متن و کاراکتر و بروز آن در تکنیکِ بازیگری و کارگردانیِ فیلم را بررسی کنم.
ابتدا به سراغ بازیگری آقای Rylance میرویم. بنده اطمینان ندارم ولی تحلیل میکنم که ایشان از روش متد در این فیلم استفاده کردهاند. ایشان از طریق شناسایی همراه با فهمیدن و تجربهکردن انگیزه و احساسات درونی یک خیاطِ باهوش (که خود را سادهلوح نشان میدهد)، کارکتر لئونارد را خلق کرده است.
او بدور از تکلف و اگزجره کردن در بازی، شخصیتی ملموس را پیشِ روی ما قرار میدهد. او درونگرا، وسواسی، خردمند (به واسطه مطالعه زیاد)، ذکی، دارای هوش هیجانی به شدت بالا، با حس بویایی قوی، عاشق برشگری و… است. ویژگیهای این کارکتر که Rylance خلق کرده با یکبار دیدن فیلم به دستتان نمیآید اما فکتهای هنرمندانهی تکنیکالی که حین بازی از روانِ کاراکتر به ما میدهد را میشود مانند کاراگاهی تشنه دنبال کرد و یافت.
ریچ کاراکتری صادق، سادهلوح و بدون اعتماد به نفس است. او که در دم و دستگاهِ مافیایِ پدرش زیر سایه فرانسیس مانده سعی دارد به هر نحو خودش را نشان دهد و آن شش گلوله را جبران کند. ریچ نمایندهی آقازادههایی است که خودشان هیچ ندارند بجز نام پدرِ جانی و شارلاتانشان و با پرسه زدن و نشان دادن بیعرضگیشان آبروی نداشته پدرشان را میبرند.
نقد فیلم The Outfit
فرانسیس مردی نسبتا رند و با ذکاوت است تا جایی که به پست کسی مثل لئونارد میخورد و دست بالای دست بسیار است. در تحلیل آوت فیت او حتی حاضر میشود برای پول شرفش را بفروشد که با رکبِ لئونارد مواجه میشود. لئوناردی که برای نجات جان منشیِ جاسوسش هر کارتی که در چنته دارد را رو میکند و در انتها با فلش رویال بازی را ترک میکند.
میبل نیز شخصیت جذابی دارد. او کارمند اف بی آی است و کینه شخصی نیز نسبت به پدر ریچ در دل دارد چون پدر خودش در دارو دسته آنها بوده و به قتل رسیده و حالا میبل آمده تا با یک تیر دو نشان بزند. رابطه عاطفی میبل و لئونارد نیز در نوع خود جالب توجه است. این رابطه چیزی میانِ عشق و عاشقی و پدر و دختری است.
از جهت روانشناختی تمام آدمهای داستان به نوعی دچار جنگ بقا هستند، اما هر کس به روش خودش. تکنیک به کار رفته در استفاده از رنگهای سرد در فیلم توجهِ ناخوآگاهِ مخاطب را به سمت مرگ و کُشتن برای بقا میبرد. بقایی که (مقصودم مشاور آقای احمدینژاد نیست : ) آن زنِ سیاهپوست در سکانسهای انتهایی اشاره غیرمستقیم به آن دارد. بقایی که لئونارد را یکبار مجبور به کوچ کرده بود. بررسی فیلم The Outfit را با نظر منتقدان ادامه میدهیم.
بیشتر بخوانید:
نظر منتقدان
در وبسایت جمعآوری نقد Rotten Tomatoes هشتاد و پنج درصد از 146 نقد منتقد با میانگین امتیاز 7.4/10 مثبت هستند. اجماع وبسایت چنین میگوید: “The Outfit پر زرق و برق نیست، اما یک داستان محکم و عملکرد کاملا طراحیشده مارک رایلنس، آن را برای طرفداران فیلمهای هیجانانگیز قدیمی مناسب میسازد.”
Metacritic بر اساس 37 منتقد، امتیاز 68 از 100 را به فیلم داده است که نشاندهنده “بررسیهای عموما مطلوب” است. تماشاگرانی که توسط PostTrak نظر دادند 74% امتیاز مثبت به فیلم دادند و 55% گفتند که قطعا آن را توصیه میکنند.
بازیهای بازیگران، به خصوص رایلنس با استقبال خوبی مواجه شد. منتقدان نکات مثبتی به طراحی صحنه و لباس، فیلمبرداری، موسیقی متن و فیلمنامه مور دادند. پیت هاموند از Deadline هالیوود گفت مور “یک تصویر باسواد و هیجان انگیز گانگستری ساخته است که حس تازهای را به یک ژانر فرسوده میبخشد.”
داستان فیلم The Outfit
لئونارد برلینگ یک کاتر انگلیسی است که در در سال 1956 و در شیکاگو در محلهای که توسط رئیس اوباش ایرلندی روی بویل کنترل میشود، مغازهای دارد. بویل و ریچی فرمانده دوم محله از مغازه برلینگ به عنوان یک خانه مخفی برای رد و بدل پولهای کثیف استفاده میکنند. برلینگ این نظم را تحمل میکند زیرا بویله و آدمهایش بهترین مشتریان او هستند.
برلینگ همچنین با میبل، منشی خیاطی که دوست دختر ریچی نیز هست، رابطه پیچیدهای دارد. Mable هیچ علاقهای به تجارت برلینگ و مالکیت فروشگاه ندارد در عوض می خواهد شیکاگو را ترک کند و به جهان سفر کند.
یک شب فرانسیس به همراه ریچی در مغازه ظاهر میشوند. ریچی پس از درگیری با خانواده رقیب لافونتین، یک سازمان تبهکار سیاه پوست، از ناحیه تنه مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. برلینگ با سوزن خیاطی مجبور میشود تا زخمهای ریچی را مداوا کند و کیفی را که حاوی یک نسخه ضبط شده FBI با اطلاعات دقیق در مورد عملیات است، مخفی کند.
در داستان Outfit وقتی فرانسیس برمیگردد برلینگ او را تسخیر میکند و ادعا میکند که ریچی به دلیل از دست دادن خون دچار توهم شده است. ریچی فرانسیس را تهدید میکند که مجبور میشود برای دفاع از خود او را بکشد. در نهایت فرانسیس با دسیسه لئونارد برلینگ ریچ را میکشد. فرانیس و برلینگ جسد ریچی را پنهان میکنند، درست زمانی که روی با محافظش مانک میرسد.
نقد فیلم The Outfit
وقتی تلفن مغازه زنگ می خورد برلینگ به آن پاسخ میدهد. او به روی میگوید که ریچی هنوز زنده است و منتظر اوست. روی و مونک میروند اما فرانسیس میماند. برلینگ سپس به فرانسیس توضیح میدهد که چرا دروغ گفته است: “Mable یک خبرچین FBI است. میبل نیز اعتراف میکند که او با ریچی رل زده تا بتواند از خانواده او جاسوسی کند.
برلینگ به میبل دستور میدهد تا با ویولت لافونتین تماس بگیرد، مکان جعلی را به او بدهد تا بتواند روی و مردانش را به کمین برساند و او را بکشد و پیشنهاد فروش نوار را بدهد. فرانسیس متقاعد میشود که با این نقشه همراه شود (وقتی برلینگ به او میگوید که میتواند وقتی ویولت به فروشگاهش میرسد، اسلحه بکشد).
ویولت مبلغ زیادی پول برای نوار به Mable میدهد. برلینگ با اشاره به او و دو همراهش میفهماند که فرانسیس درون اتاق قایم شده و مسلح است. فرانسیس توسط محافظان ویولت دوبار مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و آنها با نوار آنجا را ترک میکنند. سپس لئونارد فاش میکند که “نوار” جعلی بوده. میبل متوجه میشود که از همان ابتدا لئونارد را با ارسال پیامهایی از Outfit آنها را فریب داده است.
نقد فیلم The Outfit
لئونارد برلینگ نوار واقعی و پول را به او میدهد و از او میخواهد که برود و رویاهایش را زندگی کند. در حالی که برلینگ فروشگاه را با بنزین آتش زده است، فرانسیس برمیخیزد و به او شلیک میکند. برلینگ دکمههای آستینهایش را باز میکند و نشان میدهد که بازوهایش به شدت خالکوبی شدهاند. او به فرانسیس میگوید که در جوانی عضو یک باند بوده تا اینکه به او دستور دادند جنایتی فجیع را انجام دهد.
او که از دست گروهش فرار کرده خود را دوباره احیا کرده و تشکیل خانواده داده تا اینکه باند قدیمی او، آنها را پیدا کردند و مغازه او را به آتش کشیدند. در نهایت برلینگ با قیچیِ معروفش به طرز وحشیانهای به گردن فرانسیس ضربه میزند. برلینگ با پوشیدن یک ژاکت تیره برای پنهان کردن زخمهایش، بی سر و صدا از فروشگاه خارج می شود و پایان.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم های برگمان
- بهترین فیلم های فلسفی 2021
- بهترین فیلم ها و سریال های ذهنی 2021
- بهترین فیلم های حال خوب کن 2021
- بهتری فیلم های نجات و بقا 2021
- بهترین فیلم های A24
- بهترین فیلم های افسردگی
از همراهی شما تا انتهای نوشتار نقد فیلم The Outfit سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.
متشکر از نقد و بررسی فیلم Outfit که به نطر ترجمه به لباس، ترجمه دقیقی نیست!
باسلام
خیلی خوب فیلم را بررسی و نقد کردند. تبریک میگم بسیار جالب بود ، ولی چه خوب بود از کلمات عامیانه تر در نقد و بررسی فیلم ها استفاده بشه تا درک این مطالب برای عموم مردم به سادگی قابل پذیرش باشه.