هک کردنِ ذهن یا عاشقی؟

یکی از آن دسته از جریانات سیاسی در لابلای زیست هر انسانی اضمحلالِ ذهن در برابر هک شدن از سوی معشوقه است.

روزی پسرکی بود با نام حامد محبی در شهری از ایران که زبان ترکی را خوب بلد بودند. وی که 20 سال بیشتر نداشت هر روز از گالریی بنام میلان تا کتاب‌فروشی ورشکسته‌شده‌ای که توسط فردی دو رو و دروغگو گردانده می‌شد می‌دوید تا آنجا ذهنش هک شود.

هک کردنِ ذهن یا عاشقی؟

هر روز با پرسشی پر از جواب به آن کتاب‌فروشی می‌رفت. جواب‌هایی که جز با هک شدن ذهنش کنشی در زیست او نداشتند. سیاهی سیاستِ این رفت و آمد او را به رویاپردازی محکوم کرده بود. با او کاری می‌کرد تا در عاشقی بیولوژی خاصی را دنبال کند.

سوال اساسی اینجاست:

  • آیا حامد در رفتارش با خود دچار سوء قصدی شده که نباید می‌شده؟
  • آیا حامد محبی، آن پسرک 20 ساله، سیاستِ رویاپردازی را بد متوجه شده یا جوهر این رویاپردازی، عصیان علیه خود است؟

خیلی ممنون می‌شم جواب این سوال‌ها را بدهید تا باقی زندگی حامد محبی را برایتان بگویم…

بیشتر بخوانید:


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *