همنواز

نقد و بررسی قسمت اول تا نهم سریال آخرین بازمانده از ما (The Last of Us 2023) + [ویدئوی نقد]

بلاخره انتظارها به پایان رسید و مورد انتظار‌ترین سریال 2023، منتشر شد. با من همراه باشید تا به نقد و بررسی قسمت اول سریال آخرین بازمانده از ما بپردازیم.

نقد فصل اول سریال the last of us

سریال، آخرین بازمانده از ما یا همان The Last of Us، یک مجموعه‌ی تلویزیونی آمریکایی در ژانر درام پسا آخرالزمانی است که به دست کریگ مازن و نیل دراکمن، برای شبکه‌ی HBO ساخته شده است. این مجموعه بر اساس بازی ویدئویی ۲۰۱۳ به همین نام است که به وسیله ناتی داگ توسعه یافت.

این مجموعه درباره‌ی یک قاچاقچی به نام جوئل با بازی پدرو پاسکال است که وظیفه دارد الی نوجوان با بازی بلا رمزی را در پس تمامی ایالات متحده پس از آخرالزمان همراهی کند. گابریل لونا در نقش برادر کوچک‌تر جوئل یعنی تامی، مارلی دندریج در نقش رهبر مقاومت یعنی مارلین و آنا تورو در نقش شریک قاچاقچی جوئل یعنی تس حضور خواهند داشت.

تا به اکنون، نقدهای این مجموعه مثبت بوده است و منتقدانی که چند قسمت ابتدایی این سریال را تماشا کردند، از اجراها، نویسندگی، طراحی تولید، و موسیقی متن تقدیر به عمل آوردند و برخی از منتقدان، این مجموعه را بهترین اقتباس از بازی‌های ویدئویی لایو اکشن می‌دانستند.

نقد و بررسی سریال آخرین بازمانده از ما

مقالات مکمل:

نقد و بررسی قسمت اول سریال آخرین بازمانده از ما
بررسی قسمت اول سریال The last of us

فصل اول این سریال 9 قسمت می‌باشد و The Last of Us، هر دوشنبه، ساعت 5:30 دقیقه به وقت محلی از شبکه‌ی HBO پخش می‌شود و در ادامه، در HBO Max، در دسترس است.

نقد قسمت اول

نقد و بررسی قسمت اول سریال آخرین بازمانده از ما
نقد قسمت اول سریال آخرین از ما

در نقد و بررسی قسمت اول سریال آخرین بازمانده از ما در همان قسمت اول The Last of Us HBO، نشان می‌دهد که این مجموعه، یک سریال پرتنش است که بسیار وفادار به نسخه‌ی بازی ویدئویی می‌باشد. قسمت اول The Last of Us، در دو بازه‌ی زمانی مختلف اتفاق می‌افتد.

جدول زمانی اصلی، از سال 2003 یعنی شیوع عفونت کوردیپس، می‌رسد و جوئل اکنون در منطقه قرنطینه بوستون زندگی می‌کند. این اپیزود اولین ملاقات جوئل و الی را به تصویر می‌کشد و به علت اینکه کارگردان بازی نیز در آن دست داشته است، به وفادارانه‌ترین شکل به بازی، سریال را نیز پیش می‌برد.

توضیحات ابتدایی سریال، در برنامه‌ی تلویزیونی که در گذشته اتفاق می‌افتد، از همان ابتدا بیننده را می‌ترساند و با اتمسفری روبرو می‌کند که مغز را به صورت ناخودآگاه با جنبشی آخرالزمانی روبرو کند.

بازیگران و سکانس‌هایی که اتفاق می‌افتند، به خوبی بیننده را با یک جو آخرالزمانی آشنا می‌کنند و اگر کسی بازی را انجام داده باشد، دقیقاً همان حس و حال ابتدای بازی The Last of 2013 را به یاد می‌آورد.

شاید دیدن بلا رمزی در نقش الی، بیننده را مقداری از لحاظ بصری اذیت کند و در نگاه اول با او ارتباط برقرار نکند، اما تمامی اِلِمان‌هایی که او به عنوان یک دختر غریبه که احساس متفاوت بودن می‌کند را به خوبی به نمایش گذاشته است.

سکانس‌های اکشن، نشان دادن فضای شهری به صورت زامبی محور بودن، موسیقی گوستاوو سانتائولالا، فیلمبرداری پر تنش، و هنرنمایی بازیگران، هواداران بازی The Last of US را به خوبی به آینده‌ی این سریال امیدوار می‌کند.

جذاب‌ترین چیزی که در همان اول بیننده را جذب آن می‌کند، تیتراژ این فیلم است که به صورت دیوانه‌کننده‌ای چشم‌نواز است و دقیقاً به خوبی هر چه تمام‌تر، با مغز بیننده وارد چالش می‌شود و نحوه‌ی پخش ویروس را با نشان دادن، در مغز بیننده نشان می‌دهد.

The Last of Us با فاش شدن ابعاد عظیم به پایان می‌رسد. در ابتدا، نه تس و نه جوئل نمی‌دانند که چرا الی برای فایرفلایز و مارلین بسیار مهم است. با اینحال، قسمت اول The Last of Us با اسکن شدن الی برای عفونت کوردیپس توسط یک مامور FEDRA قبل از اینکه جوئل به طرز وحشیانه‌ای او را تا حد مرگ کتک بزند، به پایان می‌رسد و حالا آغاز ماجرای 9 قسمتی این مجموعه آغاز می‌شود.

از جذاب‌ترین سکانس‌های قسمت ابتدایی، که در نقد فصل اول سریال the last of us به آن می‌پردازیم، می‌توان به حمله‌ی جوئل به مأمور فدرا اشاره کرد که پیش از آن، گذشته‌ی غمگین مرگ دخترش را یادآور شد و با تمام حرص خود، او را کشت. در نهایت، این سریال می‌تواند یکی از بهترین سریال‌های این ژانر باشد و می‌تواند بسیاری از افراد و هواداران این ژانر را عاشق خودش کند.

نقد قسمت دوم

نقد و بررسی قسمت اول سریال آخرین بازمانده از ما
نقد و بررسی قسمت دوم سریال آخرین بازمانده از ما

اپیزود دوم سریال آخرین بازمانده از ما، هنرنمایی درگیری ذهنی جول را به ما نشان داد و پدرو پاسکال، به خوبی توانست از عهده‌ی این کار بر بیاید. مرگ دختر جول در قسمت ابتدایی سریال، نشان داد که او خلاء یک دختری که همیشه می‌خواست مراقبش باشد را دارد و این درگیری ذهنی که از الی نشان می‌دهد و در عین حال دنبال دردسر نمی‌گردد، پارادوکس جالبی را به خصوص در این قسمت به نمایش گذاشت.

پیش از هر چیزی، این قسمت پیش از تیتراژ خود را نیز با یک فلش بک آغاز کرد و توضیح داد که این حرکت، امضای این سریال خواهد بود. در این فلش بک، دانشمندی نشان داده شد که در طول زندگی‌اش فقط بر روی این قارچ‌ها تحقیق کرده و با دیدن فردی که مبتلا به این ویروس است، می‌گوید که هیچ امیدی نیست و شهر باید با یک بمب، پاکسازی شود. این نا امیدی و اضطرابی که در همان ابتدای سریال نشان داده شد، بیننده را بیشتر در فضای وهم‌آلود قسمت دوم و فضای کلی سریال مختلط کرد.

تمامی عناصر سریال The Last of Us از بازی

در قسمت ابتدایی، همه‌چیز آتش زیر خاکستر بود و ما دنیایی را با فضای عمیق بیرون از دیوار مشاهده نکردیم، اما در قسمت دوم، همه‌چیز بیشتر شبیه یک آینده‌ی دیستوپیایی بود که انتظارش را می‌کشیدیم.

سکوت مطلق، به خوبی از آینده‌ای می‌گفت که در آن مبتلایان، با شنیدن، حمله می‌کنند و ما باید برای بقا در آن دنیا سکوت کنیم و هرج و مرج پس از حمله، از جذاب‌ترین اتفاقاتی بود که یک سریال آخرالزمانی می‌تواند شما را میخکوب کند.

کریگ میزن، در این قسمت بیشتر خودش را نمایان کرد و ما بیشتر از ردپای او در بخش سینماتیک ماجرا دیدیم. برخی از سکانس‌ها رنگ و بوی سریال چرنوبیل را می‌دادند و قشنگ مشخص می‌کردند که یکی از کارگردانان سریال، سازنده‌ی چرنوبیل می‌باشد.

قسمت دوم سریال The Last of Us، با یک یادداشت غم‌انگیز به پایان رسید و سوالات زیادی را برای آینده‌ی سریال، به خصوص کسانی که بازی را انجام ندادند، ایجاد کرد. پس از پایان اوج قسمت اول، جول و تس سفر خود را با الی، ادامه می‌دهند و این اپیزود، با ماجراجویی این سه نفر آغاز می‌شود که تصمیم می‌گیرند راه طولانی را طی کنند.

یکی از سوالاتی که پایان قسمت دوم The Last of Us مطرح می‌کند این است که چه اتفاقی برای Fireflies افتاد. هنگامی که این سه نفر به ساختمان می‌رسند و کامیون‌های خالی و موانع را در ورودی پیدا می‌کنند با مرگ تمامی اعضای آنها، کل تیم فایرفلایز را مرده می‌یابند.

جول توضیح می‌دهد که یکی از اعضای گروه گاز گرفته شده و شروع به سرایت عفونت به دیگران می‌کند. در نهایت، افراد غیر آلوده با مبتلایان جنگیدند و در نتیجه هر فایرفلای جان خود را از دست می‌دهد.

تریلر قسمت سوم The Last of Us منتشر شد

سریال The Last of Us، نشان داد که مانند سریال، چیزی را که بیننده انتظار دارد را نشان نمی‌دهد و همیشه می‌خواهد که خاص و غیر قابل انتظار در نظر برسد. جدا از انتخاب تمامی بازیگران که تقریباً ظاهری متفاوت داشتند، سکانسی که در قسمت دوم آنها در آب راه می‌روند، انتظار سکانسی ترسناک را داریم که بار دیگر این اتفاق رخ نمی‌دهد.

قسمت دوم نشان داد که The Last of Us تماماً مانند دیگر سریال‌های آخرالزمانی زامبی می‌باشد و تنها نقطه‌ی خاص این اثر با دیگر آثار دیستوپیایی، نحوه‌ی رابطه‌ی عاطیفی جول و الی می‌باشد که با مرگ تس، جرقه‌ی آن زده شد.

سکانس تأثیر گذار قسمت دوم، جایی بود که تس با بوسه‌ای عاشقانه از سمت ویروس، با مرگی تراژیک همراه شد. این سکانس نشان داد که این ویروس، ارتباطی عاطفی را با انسان یا همان میزبان خود دارد.

نقد قسمت سوم

تحلیل قسمت سوم سریال آخرین بازمانده از ما

در تحلیل قسمت سوم سریال آخرین بازمانده از ما دقیقاً همه‌چیز پس از مرگ تس و اتفاقات حول محور او رخ داد. این قسمت، یک تفاوت بزرگ درون خودش را پروراند و دیگر صحنه‌ای از فلش بک دنیای پیش از ویروس را نشان نداد و مستقیم به جول و الی پرداخت.

جول و الی در مسیر خود،پیش می‌رفتند و آن پیوندی که جول باید برای الی خرج کند، با آغاز یک سوال از الی استارت خورد و در ادامه توضیحات جول، مکالمه‌ی این دو را درباره‌ی ویروس، به سرانجام رساند.

در سکانسی که به یک پناهگاه مخروبه می‌روند، یک سکانس جذاب و نفسگیر از الی و زامبی استالکر نشان داده می‌شود که به خوبی ذهن انسان را مشغول خود می‌کند. زامبی که زیر آوار گیر کرده، نمادی از یک انسان است که در زیر بدن خود، قارچی را می‌پروراند و تمامی حرکاتش تحت کنترل است و الی، نترس بودن خود را در این سکانس به خوبی بیش از انتظار نشان می‌دهد.

صرف‌نظر از بسیاری از سکانس‌های اکشنی که در طول مسیر این دو فرد می‌بینند، در این قسمت، برای گیمرها به جشم می‌آمد. در قسمتی از بازی، جول به صورت برعکس زامبی‌ها را یکی پس از دیگری می‌کشد که در سریال، از این سکانس خبری نبود.

نقطه‌ی عجیب این قسمت، کمترین حضور سکانس اکشن و هیجان‌انگیز بود که در فلش بک گم شد. فلش بکی که درباره‌ی یکی از شخصیت‌های فرعی بازی، به اسم بیل می‌باشد. بیل در بازی دقیقاً نقش یک فرد را دارد که جول او را می‌شناسد و یک فرد قابل اعتماد در خارج از کلونی قرنطینه شده است که در بازی درباره‌ی زندگی شخصی او چیزی نمی‌دانیم که سریال در این قسمت تقریباً کامل به گذشته‌ی او پرداخت.

جنبه‌ی مثبتی که در حال حاضر سریال برای بیننده داشته، پرداختن به گذشته‌ی هم ویروس، و هم شخصیت‌ها است که دقیقاً به خوبی وقت فیلم را صرف شخصیت‌پردازی می‌کند.

نکته‌ای که بسیاری از هواداران را درگیر خودش کرده است،تعداد قسمت‌های پایین فصل اول می‌باشد. همانطور که می‌دانید، اول این هفته، شبکه‌ی HBO این سریال را برای فصل دوم تمدید کرد و نیل دراکمن گفت که فصل دوم، به وقایع پارت دوم بازی می‌پردازد که بسیاری را نگران کرده که نتوان در پایان فصل اول، تمامی اتفاقاتی که در بازی رخ می‌دهد را در قالب سریال نشان دهد؛ مخصوصاً که سریال جزئیات زیادی را در نظر می‌گیرد.

شبکه HBO سریال The Last of Us را برای فصل دوم تمدید کرد

قسمت سوم سریال نیز، بیش از پیش هوادارن را نگران کرد. این قسمت، به اتفاقات سال 2003 تا 2023 که برای بیل افتاد می‌پردازد؛ این در صورتی است که گذشته‌ی بیل، آنچنان در بازی مورد اهمیت واقع نمی‌شد. اما نکته‌ی فوق‌العاده مثبت این قسمت و نشان دادن گذشته‌ی بیل، آن نامه‌ای بود که در آخر توانست جول را برای نجات یک فرد، که همان الی باشد تحت تأثیر قرار دهد.

شاید نشان دادن فردی که تأثیر مستقیم زیادی را بر داستان نمی‌گذارد عجیب به‌نظر بیاید، اما آن نامه‌ای که نوشته شد و حالا تنها کسی که برای جول باقی مانده برای نجات دادن الی است، هم بیننده را به خوبی با ارتباط این دو نفر آشنا می‌کند، هم بهترین نحوه‌ی استارت یک اتفاق جذاب و مملو از ماجراجویی برای این دو نفر است.

تاریخ انتشار فصل 2 سریال The Last of Us

تیزر نقد ویدئویی قسمت سوم

نقد قسمت چهارم

نقد و بررسی قسمت اول سریال آخرین بازمانده از ما
نقد قسمت 4 آخرین بازمانده از ما

قسمت چهارم سریال The Last of Us، هنرنمایی بلا رمزی در درآوردن نقش بسیار سخت الی بود. او در این قسمت، به بهترین شکلی که می‌توانست، نقش الی را بازی کرد و به گونه‌ای می‌توان گفت که از همان ابتدا، با روح آن دختر یکی شده بود.

رابطه‌ی او با جول نیز آرام آرام در حال شکل‌گیری است و در این قسمت، قشنگ مشخص می‌شود که این دو، باید برای بقا در کنار هم باشند. اولین جرقه‌ی شباهت بین این دو فرد، وقتی صورت گرفت که جول با الی سر یک قضیه بر روی بشقاب غذا موافقت کرد و در ادامه با داستانی از یک کتاب، این مکالمه‌ی بین این دو، تقویت شد.

این قسمت، از همان ابتدا کمدی‌های زیادی داشت و آن طول مسیر رفت و آمد الی و جول در همان ابتدای قسمت، یک مقدار خشکی رابطه‌ی بین این دو نفر را گرفت. حس سینماتاگرافی و فیلمبرداری که ابتدای این قسمت با شات‌های خارق‌العاده از دنیای آخرالزمانی که طبیعت با آن اُخت شده بود، رهایی خاصی را با آهنگ هنک ویلیامز تلفیق کرد و کاری کرد بیننده از همان ابتدا میخکوب تمام سریال شود.

ادامه‌ی ماجراجویی‌های جول الی در ماشین، با آهنگ آمبیانس فوق‌العاده‌ی آهنگساز اثر پیش رفت و با توضیحاتی که جول درباره‌ی آشنایی‌اش با تس بیان کرد، تراژدی تماماً غمگین را برای تمامی طرفداران نشان داد. این حرف‌هایی که بین جول و الی بیان شد، نشان داد که چگونه این دنیا ارزش خودش را برای انسان‌ها (حتی در زمان پسا آخرالزمانی) نشان می‌دهد.

در جایی که الی از جول می‌پرسد که من خانواده نیستم و او جواب می‌دهد “تو فقط یک محموله‌ای” صرفاً حرفی بود که از زبان جول آمد. احساس مسئولیت جول در برابر حتی محموله‌ای که دارد نیز به خوبی با بازی خارق‌العاده‌ی پدرو پاسکال مچ شده و می‌تواند تمام بدن انسان را بلرزاند.

به همراه تمامی دراماهایی که این قسمت داشت، اکشن کوتاهی که در اواسط فیلم رخ داد، می‌توانست راضی کننده باشد و بیننده را تشنه‌ی اکشن‌های بیشتری بکند؛ اما همچنان فقدان آن حس زامبی‌ها حس می‌شود و جول و الی، با تهدیدی به اسم انسان روبرو هستند.

حس اولین شلیک الی نیز بسیار خاص بود. در این سه قسمت دیدیم که او عطش شلیک به یک تهدید را دارد و حتی ابتدای این قسمت، با بازی که با اسلحه‌ای که از خانه‌ی بیل برداشته بود، آمادگی این را به بیننده داد که بتواند او را بزدیک به اولین شلیک کند.

مرگ تهدیدی که الی و جول را تا پای مرگ پیش برد نیز بسیار غم‌انگیز و تراژدی بود، اما بدون هیچ فضاسازی خاصی پیش رفت و می‌توانست حداقل یک موسیقی داشته باشد. حُل دادن چیزی که پشت در است و راه را باز کردن، اتفاقی است که گیمرها به خوبی آن راحس می‌کنند و در این قسمت نیز آن را مشاهده کردیم.

آن حس تهدیدی که از روی زامبی‌ها کاملاً برداشته شده، شاید یک مقدار فقدان آخرالزمانی که تحت تأثیر قارچ می‌باشد را کم بکند؛ تهدید در این قسمت، قفط انسان بود و ما کمتر دیدیم که زامبی‌ها برای مردم مشکلی ایجاد کنند. حسی که انسان‌ها در آخرالزمان به همدیگر نیز رحم نمی‌کنند قشنگ اس و تراژدی واقعی، اما اینکه تمرکز اصلی سریال از روی زامبی برداشته شود، شاید مقداری ضعف به‌شمار بیاید که در ویدئوی نقد و بررسی به آن خواهیم پرداخت.

حضور کتلین، به عنوان فردی که داخل بازی آنچنان حضور نداشت نیز یکی دیگر از اقدامات سریال بود که با بازی ویدئویی آن تفاوت داشت. پیش از این نیز دیده بودیم که زندگی بیل چگونه تحت تأثیر اتفاقات سریال قرار گرفت و حالا در این قسمت، شاهد کتلین بودیم که تقریباً نیمی از این فیلم را برای داستان خودش و گروهش کرد. این اتفاق که سریال رقم زده است، نمی‌تواند ضعف باشد و بیشتر نگرش متفاوتی را رقم زد تا بیننده، ماجرای دیگری را از دیدگاه شخصیتی فرعی نیز ببیند تا او را نیز درک کند. نقطه قوت سریال نیز همین است که تماماً می‌وتوان با همه‌ی شخصیت‌ها ارتباط گرفت.

تریلر قسمت پنجم سریال The Last of Us

قوت گرفتن شخصیت الی و جول و جوش خوردن آنها با یکدیگر در پایان این قسمت جذاب است و بیننده را تشنه‌ی هفته‌ آینده می‌کند.

نقد قسمت پنجم

نقد و بررسی قسمت اول سریال آخرین بازمانده از ما
تحلیل قسمت پنجم سریال The Last of Us

قسمت پنجم را می‌توان اوج هیجان خالص سریال نام برد. جایی که هنری و سم به همراه جول الی سعی دارند تا از محدوده‌ی قرنطینه‌ی دیوار دیکتاتوری کانزاس عبور کنند و خودشان را نجات بدهند.

در 20 دقیقه‌ی ابتدایی این سریال، فلش بکی را دیدیم از زمانی که سم و هنری از دست کتلین دست به فرار می‌زنند و فلاش بکی بود که تقریباً چیزهایی که نمی‌دانستیم را از قسمت قبل جمع کرد و به بیننده گفت و بیان کرد.

سرعت و ریتم فلش بک شاید مقداری تند و بود و برای اتفاقاتی که قرار بود بیان شود باز هم کم بود و می‌توانست با ریتم کند‌تر اما زمان بیشتر در این قسمت، لذت را دوچندان کند و تمامی اتفاقات حول محور این دو نفر را نشان بدهد. این فلش بک، به گونه‌ای بود که چیزهای جزئی داستان را نیز به خوبی وارد درک بیننده کرد که برای دیدن آن سکانس‌ها، به لینک یوتیوب فیکست وارد شوید.

پس از اینکه ماجراجویی‌های این چهار نفر آغاز شد، توضیحاتی که هنری برای زیرزمین با یک شات قوی از فیلمبردار و کارگردان انجام شد، مو به تن بیننده سیخ می‌کرد. نحوه‌ی کشیدن نقشه توسط هنری، و قبول کردن از سر ناچاری جول، از دراماتیک‌ترین پارادوکس‌های داستانی سریال بود که کاملاً با همه‌چیز مچ شده بود.

در ادامه ارتباط الی با کسی که تقریباً همسن خودش است، بسیار جذاب می‌باشد. بلا رمزی در نقش الی، به خوبی درک شده و حالا بیننده می‌تواند از او به عنوان یک نقش قابل قبول یاد کند. حس ارتباطی که الی با سم می‌گیرد، حتی تا پایان این فیلم نیز همراه است و در پایان نیز مانند بازی به اتمام می‌رسد که نسخه‌ای کاملاً وفادارانه، و حتی احساسی‌تر نسبت به این شخصیت می‌شود.

بار احساسی فیلم نیز کاملاً بر دوش موسیقی متن داستان می‌چرخد و راحت می‌توان گفت بدون موسیقی متن، تقریباً هیچ بار احساسی را از این سریال نمی‌توان درک کرد و تا موسیقی گوستاوو اجرا می‌شود، بیننده مغزش سر جایش باقی می‌ماند و با قلبش تمامی آن اتفاقات عاطفی را درک می‌کند. نقاشی بر روی دیوارها، و تمامی داستان‌هایی که نسبت به مردمی که اکنون مبتلا شدند، به خوبی دوست‌داشتنی‌تر از هر قسمت دیگر هستند.

اکنون که پنج قسمت از سریال گذشته و ما دیدیم که بار عاطفی شخصیت‌هایی که داخل بازی ردی از آنها نیست، در سریال بک‌استوری و داستان خودشان را دارند، ما انتظار داشتیم که به کتلین نیز مانند بیل کاریزمای فوق‌العاده‌ای بدهند؛ اما کتلین در این قسمت، چیزی جز یک رهبر بی‌رحم نبود که صرفاً با دلایل کوچک، سعی بر کشتن هنری دارد.

اما هنری و سم مانند بازی عمل کردند و به خوبی توانستند به دل بیننده بنشینند. تنها مشکلی که در رابطه‌ی این دو توجه را جلب می‌کرد، لجبازی بیهوده و مسخره‌ی هنری بود که تقریباً در همه‌جا به ضررش تمام می‌شود و در هنایت در یک حرکت عجیب، دست به خودکشی می‌زند.

سکانس‌های اکشن، در این قسمت به خوبی هیجان خالص را به بیننده تحمیل کردند و به خوبی توسط زامبی‌هایی که از هر چهار نوع این ویروس قارچی بودند نشان داده شدند. هرج و مرجی که نشان داده می‌شد، با قسمت‌های بزرگ سریال‌های برتر مانند بازی تاج و تخت و مردگان متحرک برابری می‌کرد، اما حرفه‌ای بودن الی در فرار، می‌توانست منطق فیلم را زیر سوال ببرد.

در کل این قسمت، شاید در بین بهترین قسمت‌های سریال بود. به این علت که اکشن و درامای کافی را داشت و همه‌ی این اتفاقات را به خوبی با همدیگر تلفیق کرد؛ اما غیرمنطقی بودن برخی از رویدادهای طول قسمت، اذیت کننده می‌شد که می‌توان از آنها عبور کرد.

نقد قسمت ششم

نقد و بررسی قسمت اول سریال آخرین بازمانده از ما
تحلیل قسمت ششم سریال آخرین بازمانده از ما

اینکه سریال The Last of Us، یکی از بهترین اقتباس‌های لایو اکشن از بازی است و این را در همه‌ی قسمت‌هایش ثابت کرده است، شکی نیست و صحبت درباره‌ی آن، امری تکراری است.

چیزی که بر روی داستان موشکافانه و جذاب و مملو از جزئیات این بازی تأثیر مستقیم گذاشته و این اتفاق را ما در قسمت ششم بیشتر از هر قسمتی دیدیم، سیاست HBO می‌باشد که انگار نزدیک به 3 سالی است تغییر کرده.

شبکه‌ی HBO، دیگر علاقه‌ای ندارد مانند سریال‌های قدیمی‌اش مانند سوپرانو، یا همین سریال‌های مدرنی که به تازگی تمام شده‌اند، مانند Game of Thrones و Westworld، به جزئیات تک تک تمامی اتفاقات بپردازد. این قسمت نیز، با سوئیچی 3 ماهه آغاز شد و بیننده‌ای که بازی را به اتمام رسانده، خلعی بیش از پیش با جنگ و گیم‌پلی وحشتناک با زامبی را حس کرد.

این خلأ در سریال House of Dragon نیز به شدت حس می‌شد و HBO با سرمایه‌گزاری به همین شکل، می‌تواند برنامه‌ی بلند مدتی را برای خودش و سریال‌هایش در نظر بگیرد که گویی در حال حاضر این را نمی‌خواهد.

جدای از تمامی اکشن‌ها و لحظاتی که در طول این سه ماه دیده نشد، این قسمت با الی مواجه شد که بیش از پیش طی مدت سه ماه، تغییر به شدت زیادی کرده بود. شاید برای دختری که 14 سال سن دارد، این نوع گفتار و بیان عجیب به‌نظر نیاید، اما تغییر 3 ماهه‌ی شخصیت الی، مقداری عجیب شده بود.

این قسمت، نکات خوب و عالی نیز داشت که از جمله نکات مثبت آن، می‌توان به جلوه‌های بصری و موقعیت‌ها و لوکیشن‌های سرد اشاره کرد که به خوبی تغییر فصل را نشان داد. نکته‌ی بسیار جالبی که سریال اشاره داشت نیز، درباره‌ی تسلط طبیعت بر روی انسان بود که به خوبی با برف در نقاط حتی گرم کره‌ی زمین، این را نشان داد.

نکته‌ی جالب دیگری که آرام به بیننده القا شد، زخمی شدن جول بود، شاید کسانی که بازی را انجام داده‌اند، به خوبی می‌دانستند که این اتفاق برای جول چه زود چه دیر، می‌افتاد. اما نکته‌ای که جذاب کرد این اتفاق را، جنگ روانی بود که به همراه الی در شب گذشته‌اش داشت. حس کسی که الی به آن علاقه دارد و نبودش در کنارش، یک ضعف بود که الی به آن اشاره کرد و در طول قسمت کارگردان آرام ما را با این نکته اُخت داد که این اتفاق چه زود چه دیر، خواهد افتاد.

ملاقات جول و برادرش نیز نکته‌ی جالبی بود، اما برادری که به این نحو تغییر کرده و دقیقاً نقطه‌ی مقابل برادرش است و تمامی این چند قسمت نشان داد که ذره‌ای ارزش برای جول قائل نبوده، بیننده را غمگین کرد و سپردن الی به دست تامی، بسیار دور از ذهن و خارج منطق و احساس.

نقد قسمت هفتم

نقد و بررسی قسمت اول سریال آخرین بازمانده از ما
نقد فصل اول سریال the last of us

در طول کل سریال، اگرچه الی تقریباً بی وقفه صحبت می‌کند، اما در طول سفر طولانی خود در سراسر کشور با جوئل، او در مورد خودش خیلی کم صحبت کرده است و این قسمت، پیشینه‌ی عواقبی بود که بر سر الی در فدرا آمد.

با توجه به اینکه جزئیات کمی از زندگی احساسی الی در فدرا بیان شده است، ما صرفاً می‌دانیم که او در منطقه قرنطینه بوستون بدون پدر و مادر بزرگ شده و وجود این قسمت، که کاملاً به صورت فلش بک ظاهر می‌شود، نیاز بود.

الی در فدرا، دوستی داشت که می دانست چگونه یک Finish Him را در بازی ویدیویی Mortal Kombat II انجام دهد. او عاشق مجموعه کتاب‌های مصور “Savage Starlight” است و فکر می‌کند که ویسکی “درخت” است.

او به دلیل اینکه همیشه هوای الی را داشت، توانست به خوبی با او ارتباط برقرار کند و با این توضیحات که الی به جول گفت، من هرکس را که دوست داشتم مرده است، بدون شک دوستش بود که با یک اتفاق احساسی، اما مقداری مبتدیانه، مبتلا و کشته شد.

حدود 95 درصد از قسمت این هفته، شامل یک فلش بک طولانی به زندگی الی در QZ است. در حالی که در حال حاضر او تلاش می‌کند تا جوئل زخمی را زنده نگه دارد، بیشتر چیزهایی که در فلاش بک می‌بینیم آنچه را که قبلاً نمی‌دانستیم را تأیید می‌کند. اما برخی از جزئیات کمی متفاوت هستند و این جزئیات هستند که مهم می‌باشند.

به عنوان مثال، الی فقط توسط FEDRA تحت آموزش نبود و او در حال تلقین بود. او که از کلاس خود به عنوان یک رهبر آینده جدا شده بود، از نظر جسمی و ذهنی برای محافظت از QZ و شکار فایرفلای‌ها آموزش می‌دید.

هر چند که لجبازی او باعث دردسر می‌شد. او شب‌ها مخفیانه بیرون می‌رفت و با دختران دیگر دعوا می‌کرد که تا حدودی توسط هم اتاقی سرکشش رایلی تحریک شد.

وقتی فلش بک شروع می‌شود، رایلی به مدت سه هفته، بود که از پیش الی رفته بود. اما در حالی که الی پس از خاموش شدن چراغ‌ها در پادگان خواب است، رایلی به صورت مخفیانه به داخل اتاق او می‌رود و به او توضیح می‌دهد که کجا بوده است.

این دو قطبی بودن رابطه‌ی آن‌ها که اگر همدیگر را دوست دارند، پس چرا رایلی باید عضو ارگان فاسدی بشود و الی را تنها بگذارد، (با تمام توضیحاتی که می‌دهد) باز هم غیر منطقی به‌نظر می‌رسد.

این قسمت فراز و نشیب اکشن زیادی نداشت؛ اما فضای آخرالزمانی خود را به صورت همیشگی به دست آورده بود که در نهایت هم به خوبی به اتمام رساند. چیزی که این قسمت بیشتر بر روی آن مانور داده بود، احساسات خالص یک دختر 14 ساله بود که نشان از یک رابطه‌ی همجنسگرایانه‌ی آمریکایی قرن بیست و یکمی داشت که نمی‌تواناز آن ایراد گرفت و تقریباً الی، در بازی نیز به همین سمت کشیده می‌شود.

ما تمام این لحظات را از دیدگاه الی تجربه می‌کنیم و تردید او را برای انجام حرکت بعدی به اشتراک می گذاریم. گاهی اوقات صورت‌هایشان نزدیک می‌شود و الی به وضوح می‌خواهد برای بوسیدن به جلوتر خم شود و در نهایت، خود الی نیز این کار را انجام داد.

چیزی که در نهایت دیدیم، کمک الی، برای از دست ندادن یک فرد دیگر در زندگی‌اش می‌باشد که با نگاه جول و الی در پایان قسمت، به شدت بیننده را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

نقد قسمت هشتم

نقد و بررسی قسمت اول سریال آخرین بازمانده از ما
بررسی قسمت 8 the last of us

این قسمت سریال The Last of Us، دقیقاً همه‌چیز آنطور که فکرش را می‌کنیم پیش نمی‌رود. دردسر بزرگی که برای الی، با یک فرقه‌ی جدید از انسان‌هایی که از آدم تغذیه می‌کنند و آن‌ها را در بازی نیز دیده بودیم، بسیار بر روی اعصاب بیننده راه می‌رفت که دقیقاً هدف سازندگان سریال نیز همین بود.

در این قسمت، هیچ‌چیز تمیز نبود و همین کاری که کارگردان با پلان‌های زیادی که خون محوریت اصلی است، نحوه‌ی تزریق چندش‌آور پنیسیلین به جول توسط الی، گوشِ بریده شده انسانی که در سلول الی است، نشان از این می‌داد که این فرقه، کارهایی بسیار عجیب‌تر از چیزی که درون سریال دیدیم می‌کنند.

این قسمت نیز مانند قسمت 6 و 5، محوریت اصلی تهدید را بر روی انسان انداخته و کاملاً از هر گونه زامبی که با قارچ آلوده شده باشد، به دور است. تا یک جایی می‌توان قبول کرد که انسان‌ها در دوره‌ی آخرالزمان تهدید زیادی برای خودشان محسوب می‌شوند، اما اینکه این سریال تمرکز زیادی بر این موضوع دارد، فضای آخرالزمانی‌اش را به دور کرده است.

فضای سرد و بی روح این قسمت، مانند تمامی دیالوگ‌های تاریکی که آن مرد برای الی می‌زد، شباهت داشت و به خوبی تلفیق شد تا بگوید این فرقه، برای هدف خود، به همه‌چیز و همه‌کار دست می‌زند.

قسمت عجیب ماجرا، ساده بودن رهبر آن فرقه بود که تقریباً به ساده‌ترین شکل ممکن به الی اعتماد می‌کرد و همیشه هم الی او را اذیت می‌کرد که به عنوان رهبر یک فرقه‌ای که قرار است تمام آن مردم را تحت کنترل بگیرد عجیب بود.

مرگ او اما زیبا طراحی شده بود. آن حرص الی برای کسی که شکنجه‌اش داده و باعث شده تا جول را در بدترین شرایط رها کند، با ضربات مکرر چاقو، هم هنرنمایی رمزی را نشان می‌دهد هم تبحر کارگردان در تهیه‌ی یک همچین سکانسی که با اعصاب بیننده بازی کند.

تلاش جول برای الی نیز قشنگ حس شد. این قسمت نشان داد که رابطه‌ی الی و جول به مرز 100 درصد خودش رسیده و دیگر می‌توان این دو نفر را وابسته‌ی یکدیگر دانست.

نقد قسمت نهم

نقد و بررسی قسمت اول سریال آخرین بازمانده از ما
نقد فصل 1 سریال The last of us

قسمت نهم و پایانی فصل اول سریال آخرین بازمانده از ما یا همان The Last of Us، شاید کم فروغ‌ترین قسمت این سریال در فصل یک بود که بسیار زود پرونده‌ی آن بسته شد. بدون شک طرفداران سریال The Last of Us، انتظاری عجیب‌تر و فراتر از حد انتظار برای پایان فصل اول داشتند و فکر می‌کردند که فروغی در اوج آن‌ها را رها کند.

قسمت پایانی سریال آخرین بازمانده از ما، شاید یک اوج هیجانی را در روند سریال به راه بیاندازد، اما به عنوان یک قسمت پایانی، هیجان خالص برای در انتظار نگه داشتن بیننده برای فصل بعدی را نداشت.

از لحاظ داستانی، رابطه‌‌ی الی و جول در اوج خودش بود و به خوبی می‌توانست بیننده‌ای که گیم را هم تجربه کرده است را میخکوب کند. ضربه‌ی مهلکی که الی در قسمت پیش خورده بود، کاری کرده بود که او بیشتر از همیشه احساس تهی بودن بکند و جول که مانند یک پدر نگهبان هوای او را داشت.

کارگردان در این قسمت، جوری داستان را پیش برد که دوباره مانند دو قسمت ابتدایی ما یک فلش بک دیدیم که مربوط به نحوه‌ی به دنیا آمدن الی بود. از نکات جالب این قسمت، مادر الی بود که نقش او را اشلی جانسون، دوبلور الی در بازی‌های آخرین بازمانده از ما ایفا کرده بود.

مادر الی، در سخت‌ترین شرایط او را به دنیا آورد و تقریباً در این قسمت داشت سعی می‌شد که بگوید چگونه گروه فایرفلایز، این عهد را با مادر الی بسته که از او مراقبت کند. توضیح کارگردان در این رابطه جامع و سریع بود و بیننده را راضی می‌کرد.

تنها ضعفی که از لحاظ داستان برای این قسمت پیش آمد، تمام شدن کار فایرفلایز در یک سکانس کاملاً خشن و عجیب بود که برای سربازانش رخ داد. اینکه جول بدون هیچ فکری صرفاً رفت تا ای را از چنگ آن‌‌ها در اتاق عمل پس بگیرد، اتفاقی عجیب به‌شمار می‌رفت که داستان را باعث ضعف کرد.

در کل، قسمت پایانی این سریال، که توسط کارگردان عنکبوت مقدس و یک کارگردان ایرانی ساخته شده بود، به عنوان یک قسمت مستقل در اواسط یک فصل خوب به‌شنار می‌رفت، اما آن اوج تشنه به لب باقی گذاشتن یک بیننده را تا فصل دوم نگه نمی‌دارد.

بیشتر بخوانید:

از همراهی شما تا انتهای نوشتار نقد و بررسی قسمت اول سریال آخرین بازمانده از ما سپاس‌گزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما می‌توانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقاله‌ها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز می‌توانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسی‌های فیلم‌های روز دنیا مراجعه کنید.


8 thoughts on “نقد و بررسی قسمت اول تا نهم سریال آخرین بازمانده از ما (The Last of Us 2023) + [ویدئوی نقد]

  1. از نظر من قسمت اول شاهکاری بینظری است امیدوارم همیشه بهتر بشه
    خیلی خوشحال شدم دیدم چون ۲ بار لست آف آس را تو ps4 بازی کردم 🗿❤

  2. نقد بسیار خوب و حرفه ای بود. لذت بردم. امیدوارم روند ادامه سریال به قدرت و جذابیت اولین قسمت آن باشد و شاهد نقد های بیشتری از شما باشیم.

  3. من the last of us رو بازی نکردم.ایا اونجاهم دختر جول به همین سرعت میمیره?در کل قسمت اولش قشنگ بود ولی مرگ زود هنگام سارا تمرکز بیننده روکه تازه آغاز سریاله و داره خودش رو با هنرپیشه ها وفق میده بهم میریزه.سریال خوب شروع شد ولی هرگز در حد اندازه های تولید دیگه HBO یعنی چرنوبیل قرار نداره.جاذبه و کشش چرنوبیل یه چیز دیگه بود یه مینی سری به تمام معنا.ولی امیدوارم در ادامه سریال بهتر پیش بره و از این مرگ های نا بهنگام و بی دلیل خبری نباشه.

    1. بازی از جایی شروع میشه که سارا از خواب بیدار میشه و تو خونه تنهاس 🙂 یعنی تو بازی نسبت به سریال خیلی کمتر به شخصیت سارا پرداخته میشه ( تو بازی نسبت به سریال سارا سنش کمتره فکر کنم) و خیلی زود شبیه چیزی که تو سریال دیدی میمیره و مرگ سارا در واقع به مخاطب پیش زمینه ای از روحیات و شخصیت جوئل میده که بدونی چرا همیشه یکم حالش گرفتس و غمگینه و چرا انقدر به الی وابسطه میشه

  4. آره تو بازی حتی از این هم سریعتر میمیره تو این سریال ماجرا رو خیلی باز تر کرده و با جزئیات بیشتری داره نشون میده که به نظرم برای کسی که بازی کرده باشه خیلی جذابه و اصلا هم تمرکز بیننده رو به هم نمیریزه خیلی از فیلم ها و سریال ها در اولین دقایقشون به بیننده شوک وارد میکنن و این کاملا طبیعیه برای همین نقش سارا نسبت به بازی کمی پر رنگ تر نشون داده شده تا بیننده بتونه ارتباط برقرار کنه و از مرگش متاثر بشه به نظر من نه تنها این سریال بهترین اقتباس از بازی های ویدیویی میشه بلکه به یکی از بهترین های HBO تبدیل میشه

  5. ممنون از دوستانی که بازی رو انجام داده بودند و منو راهنمایی کردند.امروز قسمت دوم سریال رو دیدم خیلی قشنگ بود.لذت بردم.امیدوارم که شما هم لذت برده باشید.

  6. نمیدونم چرا نقد ها اینقدر به شخصیت بلارمزی ایراد میگیرن. به نظرم واقعا انتخاب عالی بوده و بخصوص بازیش در قسمت پنج فوق العاده است.
    چیزی در سریال منو اذیت کرد عدم شخصیت پردازی مناسبه. یک قسمت رو فقط به یک مکان که چه سرنوشتی داشته اختصاص دادن که اصلا جذاب نبود ولی در خصوص یک‌گروه زنده و فعال هیچ شخصیت پردازی انجام نمیشه.
    تو بازی نمیشه خیلی تو این موارد مانور داد ولی تو سریال قراره به همین موارد پرداخته بشه و بخواد دقیقا مثل بازی باشه که فایده ای نداره

  7. واقعا سریال بسیار مزخرفی هستش،این سریال و سریال ارباب حلقه ها،حلقه های قدرت مزخرف تمام هستش،حیف وقتی که برای دیدنش گذاشتم،من واقعا سریال پیکی بلایندرز و سریال see (دیدن) رو دوست داشتم و ارزش وقتی که برای دیدنش گذاشتم رو داشت،البته تعریف سریال breaking bad رو هم شنیدم ولی هنوز موفق نشدم ببینم،البته فیلم سلیقه ای هستش و من فقط نظرشخصیم روبیان کردم!موفق و موید باشین،بدرود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *