نوشتار بهترین فیلم ها درباره جادو به سراغِ فیلمهایی رفته که جادو در آنها موج میزند و شاید جملهی “بزرگترین جادو عشق است” را در آنها جستجو میکند.
شاید همانطور که آلبوس دامبلدور به هری گفت بزرگترین جادو عشق باشد اما در دنیای سینما فقط عشق نیست که جادو میکند. یک حلقهی افسانهای صدها سال هزاران نفر را به جنگ وا میدارد، موجبِ کینهتوزی میانِ سه شعبدهباز حرفهای میشود، آدمی را جانپیچ (دو جانه) میکند و قاتلی را محو، ماهیای طلائی را وارد خشکی میکند و…
تحلیل و معرفی بهترین فیلم ها درباره جادو
اکسپکتو پاترونوم
ژانر فانتزی یکی از جذابترین و بهترین گزینهها برای تماشا است. فیلم های فانتزی معمولا با ژانرهای اکشن، ترسناک، هیجانی، علمی تخیلی و … ترکیب میشوند و اثری جذاب و دیدنی را خلق میکنند.
- The Prestige
- Harry Potter
- The Illusionist
- Now You See Me
- Encanto
- The lord the rings
- Doctor Strange in the Multiverse of Madness
- Ponyo
The Prestige
پرستیژ یا حیثیت فیلمی در ژانر دلهرهآور معمایی به کارگردانی کریستوفر نولان و نویسندگی نولان و برادرش جاناتان است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد. این فیلم بر پایهٔ رمان به همین نام نوشتهٔ کریستوفر پریست ساخته شدهاست. فضای این فیلم در اواخر قرن نوزدهم جریان دارد و داستان دو تردست صحنهای همچشم در دورهٔ ویکتوریا لندن را روایت میکند.
فیلم حیثیت
آنها با وسواس خلق بهترین نمایش تردستی صحنهای، درگیر یک بازی رقابتی با نتایج مرگبار میشوند. در این فیلم هیو جکمن در نقش رابرت آنژیر و کریستین بیل در نقش آلفرد بوردن بازی میکنند. اسکارلت جوهانسون، مایکل کین، پایپر پرابو، اندی سرکیس، ربکا هال، و دیوید بویی در نقش نیکولا تسلا دیگر بازیگران فیلم هستند. این فیلم دومین همکاری میان نولان و بازیگران بیل و کین از زمان بتمن آغاز میکند (۲۰۰۵) است.
تحلیل پرستیژ
پرستیژ شاید به نظر فیلمی نسبتا رئال به نظر برسد اما در آخرهای فیلم به واسطه وارد کردنِ جنابِ تسلا و دستگاهش به فیلم رو به فانتزی و جادو رفت. کارگردانی کار مانند تمامی کارهای دیگر نولان است. در اکثر اوقات دوربین آرام و قرار ندارد و دائم در حال حرکت است، گاه به جلو و گاه به چپ و راست.
بازیگران در وسط کادر قرار نمیگیرند اما کریستوفر نولان سعی بر انتقال آنها به مرکز دوربین دارد و اینکار را با میزانسنی که به بازیگرها داده انجام نمیدهد، بلکه به فیلمبردار میسپارد تا با حرکت دوربین زاویه قرارگیری رعایت شود. کادرها تجملاتی نیستند، به جزئیات دقت شده و رنگبندی تا حدودی قابل قبول است.
فیلم حیثیت
اوج هنر دکوپاژ کارگردان در سکانس روشن شدن صدها لامپ در کنار انجیر (هیو جکمن) میباشد که به خوبی با چینش دقیق و با حوصله و پرداختن به مکان تک تک عناصر، چهارچوبی زیبا را رقم میزند. کارگردان، قصهگو است. نولان تمامی هدفش را در قصه گفتن جمع میکند. با این که ریتم دچار نوسانات داستانی میشود و در بعضی دقایق فیلمساز مسیری بیهدف را طی میکند اما باز هم جنابِ نولان در قصهگویی پیشگام و برنده است.
فیلم حیثیت
میتوان کریستین بیل را بهترین بازیگر فیلم خطاب کرد، مرموز بودن و کنترل احساسات در صورتی که پشت نقابی پر ازقصه قرار گرفته است چالش سختی برای وی بوده، در لحظات رقابت و رو در رویی با هیو جکمن، کریستین بیل یک سر و گردن از جکمن بالاتر است اگرچه جکمن رنگ و لعاب بازی منحصر به فرد خودش را در پرستیژ نیز آورده و با بازی خود به شخصیت انجیز رنگ تازهای میدهد اما نقشی که برای وی در نظر گرفته شده بود صرفا به دیالوگ گویی ختم میشد و فرصت استفاده از میمیکهای صورت که یکی از تکنیکهای جکمن برای انتقال حس به بیننده است را از او میگرفت.
فیلم حیثیت
مایکل کین (بازیگرِ کنتراتیِ نولان) مثل همیشه تکراری است. اگر بخواهیم به پرستیژ بسنده کرده باشیم مایکل کین را پایین تر از کریستین بیل و هیو جکمن و بالا تر از اسکارلت جوهانسون قرار میدهیم. میمیکها در طول فیلم تکرار میشوند و بازیگر علاقه ای به خلاقیت ندارد. اسکارلت جوهانسون در خلأ نقشش گیر کرده بود، وی گنگ بود و بسیاری از لحظات نمیدانست چه چیزی را اجرا کند و در حالت تعلیق به سر میبرد، اگرچه در بیان قوی ظاهر شد اما نتوانست به طور کامل آنچه شخصیت کار شده اش از او میخواست را اجرا کند.
Harry Potter
فیلمهای هری پاتر که فیلمهایی انگلیسی-آمریکایی هستند، بر اساس کتابهای هری پاتر و با همان نامهای کتاب ساخته شدهاند. نویسنده این کتابها، جوآن «جو» رولینگ که بیشتر با نام جی. کی. رولینگ است، نوشته شدهاست. او امتیاز ساخت فیلم را در سال ۱۹۹۹ به شرکت برادران وارنر با قراردادی بالغ بر یک میلیون یورو فروخت.
فیلم هری پاتر
از نکات قابل توجه این قرارداد، اصرار جی.کی. رولینگ بر استفاده از بازیگران انگلیسی در این فیلمها است. آخرین فیلم ساخته شده از این مجموعه بیستمین سالگرد هری پاتر: بازگشت به هاگوارتز (انگلیسی: Harry Potter 20th Anniversary: Return to Hogwarts) یک ویژه برنامهٔ تجدید دیدار از مجموعهفیلمهای هری پاتر است که در ۱ ژانویهٔ ۲۰۲۲ از اچبیاو مکس نمایش داده شد. این برنامه برای بیستمین سالگرد انتشار هری پاتر و سنگ جادو (۲۰۰۱) ساخته شدهاست.
این برنامه توسط استودیوهای تلویزیون برادران وارنر با همکاری وارنر هورایزن و به تهیهٔ کیسی پترسون ساخته شدهاست. جالب است بدانید برادران وارنر خانم رولینگ را به این دورهمی دعوت نکردند (موج سواری و ترس از بایکوتِ LGBTQRSTWXYZها).
تحلیل هری پاتر
در بخش تحلیل مجموعه فیلمهای هری پاتر باید عرض کنم که از آنجایی که 8 فیلم ساخته شده و کارگردانانِ متفاوتی این فیلمها را ساختهاند نمیشود تک به تک 8 فیلم را تحلیل کنم چون درین مقال نمیگنجد ولی سعی میکنم تحلیلِ کلیای به این مجموعه بزنم.
از آنجایی که دریم مطلب سعی خواهم کرد بیشتر به حقایق پنهان هری پاتر اشاره کنم سعی میکنم برای پاتر هِدها از توضیح واضحات امتناع کنم در عین حال هم برای کسانی که با بدیهیات هری پاتر آشنایی ندارند مطالبی مفیدی را نقل کنم تا راغب شوند و به سراغ فیلم و کتابهای هری پاتر بروند.
فیلم هری پاتر
هری پاتر پسر یتیمی است که توسط خاله (پتونیا) و شوهر خاله (ورنون دورسلی) و به همراه پسر خاله (دادلی) خود بزرگ شده است. در ابتدای نوشتار تئوری های هری پاتر به دلیل یتیم شدن هری اشارهای مختصر داشتم. در سن یازده سالگی روبیوس هاگرید (کلید دار مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوازتر) که مردی غول پیکر است از او دعوت میکند تا به مدرسه جادوگری هاگوارتز بیاید. همچنین به او میگوید که مادر و پدرش هم جادوگر بودند و به دست لرد ولدمورت کشته شدهاند.
بیشتر بخوانید:
فیلم هری پاتر
او به هری میگوید ولدمورت اقدام به کشتن هری نیز کرده ولی موفق به این کار نشده است. به همین دلیل به هری لقب “پسری که زنده ماند” را دادهاند. تنها انسانی که از وردِ آواداکِداورا جان سالم به در برده است. هری اولین سالش را در مدرسه جادوگری هاگوارتز میگذراند و دوستان جدیدی به نام رونالد ویزلی و هرمایونی گرنجر پیدا میکند.
در همین سال گرفتار داستان سنگ جادو نیز میشود که داستان اصلی فیلم و کتاب 1 هم بر اساس همین سنگ است که بعدا به آن خواهم پرداخت. ما درین نقطه از تئوری های هری پاتر با پسری 11 ساله مواجه میشویم که در 11 سال زندگیاش توسط خاله شوهر خاله و پسر خالهاش تحقیر شده و به او گفته شده پدر و مادرش در سانحه رانندگی مردهاند.
فیلم هری پاتر
اکنون او نه تنها متوجه میشود که پدر و مادرش به قتل رسیدهاند بلکه میفهمد خودش هم جادوگر است و قرار است به زودی وارد مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز به مدیریت یکی از قویترین جادوگران تاریخ یعنی آلبوس پریسیوال وولفریک برایان دامبلدور شود.
فیلم هری پاتر
در روند روایی کتابها و همچنین روند روایی فیلمهای 8 گانه هری پاتر ما شاهد فرگشتِ تمام کاراکتر های هری پاتر بودیم. خانم رولینگ از همسرش طلاق گرفته بود و در خانهای محقر با تنها فرزندش در ادینبورگ زندگی میکرد که هری پاتر و سنگ جادو را نوشت. کتابی که مسیر زندگی ایشان را تغییر داد. جالب است بدانید جهان هری پاتر و پایانش و اکثر کاراکترهای هری پاتر در همان موقع نگارش کتاب اول در ذهن خانم رولینگ شکل گرفت و ایشان به همین دلیل همیشه و در بعضی مراحل فیلمنامهنویسی و فیلمبرداری در کنار گروه بودند.
بیشتر بخوانید:
The Illusionist
شعبدهباز نام فیلمی به کارگردانی نیل برگر و محصول مشترک آمریکا و جمهوری چک میباشد که در سال ۲۰۰۶ ساخته شده و ادوارد نورتون، پل جیاماتی و جسیکا بیل در آن بازی کردهاند. این فیلم که برداشتی آزاد از داستان کوتاه «آیزنهایم شعبدهباز» نوشتهٔ استیون میلهاوزر میباشد، داستان شعبدهبازی اتریشی-مجارستانی به نام آیزنهایم را در اواخر قرن نوزدهم روایت مینماید که شیوهای متفاوت از دیگر شعبدهبازان را در کار خود به خدمت گرفتهاست.
فیلم شعبدهباز
فیلم شعبدهباز که در سال ۲۰۰۷ نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین دستاورد در زمینهٔ فیلمبرداری شده بودهاست. داستان فیلم درباره شعبده بازی (نورتن) با قابلیتهای مافوق طبیعی است که سعی میکند با استفاده از قدرت و توانایی اش، به عشق دوران کودکی اش، دختری (بیل) از طبقات مرفه جامعه دست یابد و بدین وسیله ساختارهای اجتماعی خشک و بسته ی وین اواخر قرن نوزدهم را متزلزل کند… همچنین این فیلم تاکنون چند بار از سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز پخش شدهاست (با اندکی سانسور).
تحلیل شعبدهباز
فیلم «شعبدهباز» به کارگردانی نیل برگر، یکی از مطرحترین داستانهای رازآلود هالیوود در زمان خود است که داستان یک شعبدهباز را دنبال میکند. شعبدهبازها کسانی هستند که شغلشان تولید معما است و از این جهت به سینماگران و نویسندگان شباهت بسیاری دارند با این تفاوت که سینماگران در انتها بایستی پرده از راز خود بردارند زیرا مخاطب برای کشف کردن به سالن سینما میآید، اما یک شعبدهباز اگر راز خود را برملا کند باخته است، زیرا مخاطب برای شگفت زده شدن بلیط اجرای شعبدهبازها را میخرد. فیلم «شعبدهباز» با توجه به موسیقی متن بینظیری که فیلیپ گلس برای آن تنظیم کرد و بازی بازیگران مطرحی همچون ادوارد نورتون و جسیکا بیل توجهات زیادی را به خود جلب نمود.
فیلم شعبدهباز
همچنین کاندید شدن فیلمبرداری این فیلم برای جایزهی اسکار، مخاطبان بیشتری را به سمت فیلم کشاند. در ادامه با بررسی روندی که پیرنگ این فیلم در جهت ساختن یک معما و جواب دادن به آن طی میکند، کیفیت داستانگویی اثر را مورد بررسی قرار میدهیم.
صحنهی ابتدایی فیلم به خوبی میتواند حال و هوای رازآلود و متافیزیکی فیلم را به بیننده معرفی کند: مردم به تماشای شعبدهبازی نشستهاند که با تمرکز بسیارش سعی در احضار یک روح دارد، موجودی رقیق در کنار او شکل میگیرد، به محض به وجود آمدن آن موجود رقیق روح مانند، مامورین امنیت صحنهی اجرا را تصرف کرده و شعبدهباز را به جرم اختلال در نظم عمومی محاکمه میکنند.
فیلم شعبدهباز
چنین آغازی، مطلوبترین حالت ممکن برای یک آغاز یک فیلم معمایی است. زیرا همزمان چندین سوال مختلف در خصوص شخصیتها و حوادثی که قبل از این در فیلم رخ داده را در ذهن بیننده ایجاد میکند، همین سوالات و کنجکاوی بیننده برای کشف پاسخشان، جذابیت فیلم و لذت بردن مخاطب از روند کشف و شهود را تضمین میکند.
فیلم شعبدهباز
فیلم «شعبدهباز» با کمک موسیقی متن بینظیر فیلیپ گلس، نورپردازی متفاوت و فیلمبردای تحسین برانگیز، علاوه بر طراحی صحنه و لباسی که به خوبی میتواند حال و هوای تاریخی فیلم را عرضه کند، از نظر یک دید کلی، درجه یک است. طراحی پیرنگ و داستان فیلم هم تا انتهای پردهی سوم، به خوبی میتواند بیننده را به دنبال معماهای خود بکشاند و حتی میخکوب کند، اما فیلم با وجود تمامی این نکات قوت که تا پایان فیلم ادامه دارند، گرهگشایی فیلم لنگ میزند و پایان ناقصش، این فیلم را بدل به یک فیلم درجه دو و تصنعی میکند.
Now You See Me
اکنون مرا میبینی فیلمی به کارگردانی لویی لتریر و بازی جسی ایزنبرگ، مارک روفالو، وودی هارلسون، ملانی لوران، ایسلا فیشر، دیو فرانکو، مایکل کلی، کامن، مایکل کین و مورگان فریمن است. این فیلم در ۳۱ می ۲۰۱۳ در آمریکا و فرانسه اکران شد. در سال ۲۰۱۶ دنباله این فیلم با نام اکنون مرا میبینی ۲ ساخته شد.
تحلیل اکنون مرا میبینی
شعبدهبازی از معدود سرگرمیهایی است که سالیان سال است با وجود پیشرفت تکنولوژی همچنان جزو علایق مردم به شمار میرود . همانطور که میدانید شعبدهبازی یک هنر است. هنری که کمی تردستی در آن دخیل است و تماشاگرش را عموما به حیرت وا میدارد ؛ فیلم Now You See Me محور اصلی داستان خود را به روی این موضوع پیش میبرد.
فیلمنامه این فیلم که به قلم اد سولومون و بواز یاکین به نگارش در آمده سعی کرده به مانند یک شعبده باز بیننده را دائم محو داستان خود کند و بیننده دائم چند قدم عقب باشد که انصافا در این امر موفق است… مدت زمان دو ساعته فیلم در ابتدا شاید کمی طولانی به نظر برسد اما در کمال تعجب میبینیم که ریتم فیلم آنقدر روان و فوق العاده است که کمتر پیش می آید از فیلم خسته شوید…
فیلم اکنون مرا میبینی
به طور کلی فیلم در مورد چهار شعبده باز با لقب چهار سوارکار است که در برنامه هایشان کارهای عجیب و غریب میکنند که یکی از آنها دزدی از یک بانک و توزیع پول آن بین تماشاچیان است، همین امر باعث میشود پای اف بی آی به ماجرا باز شود و…. حضور تادئوس بردلی با بازی مرگان فریمن فقط جنبه ی تزریق کننده عنصر غافلگیری است.
فیلم اکنون مرا میبینی
جایی که وقتی چهار سوارکار امری را انجام میدهند سر و کله ی بردلی پیدا میشود تا تردستی های آنها را برملا کند … البته به طرز جالبی تمامی کاراکترها به داستان فیلم مرتبط میشوند و اتفاقا بازهم همگی با فرم عنصر غافلگیری به داستان اصلی مرتبط میشوند … مایکل کین در نقش آرتور ترسلر نیز حضور به جایی دارد و ارتباطش با داستان به خوبی نشان داده میشود هرچند که غیبت ناگهانی او از جایی به بعد در فیلم یکی از عجیبترین اتفاقات فیلم است که پاسخ روشنی برایش در نظر گرفته نشده و یک نکته منفی به حساب میرود.
فیلم اکنون مرا میبینی
در مورد کاراکترهای دیگر بهتر است صحبتی نکنیم تا مبادا داستان حتی به میزان کمی روشن نشو… از آنجایی که در بسیاری از فیلمها شاهد عنصر غفلگیری هستیم و اتفاقا از آنجایی که این عنصر اصولا ( اگر فرم درستی داشته باشد) جذاب است ، بعضی فیلمها از کلک های سینمایی برای پیشبرد این موضوع استفاده میکنند…
فیلم اکنون مرا میبینی
Now You See Me یکی از همین فیلمهاست که خیلی خیلی از کلک های سینمایی برای تزریق عنصر غافلگیریش استفاده میکند که نکته ی منفی به شمار میرود… در اینجا شخصیت پردازی خوبی شاهد نیستیم و تمامی کاراکتر ها بیشتر تیپ هستند و حتی زمانی که چهره واقعی هر کاراکتر نمایان میشود بازهم تغییر بخصوصی در شناخت مقوایی بیننده نسبت به کاراکتر حاصل نمیشود. این از فیلم سینمایی جادویی و اسرارآمیز به شمار میرود.
Encanto
Encanto یک فیلم کمدی موزیکال و انیمیشن آمریکایی محصول 2021 است که توسط استودیو انیمیشن والت دیزنی تولید و توسط استودیو والت دیزنی موشن پیکچرز توزیع شده است. شصتمین فیلم تولید شده توسط استودیو، به کارگردانی جرد بوش و بایرون هاوارد، کارگردانی مشترک توسط نویسنده Charise Castro Smith، و تهیه کنندگی Yvett Merino و Clark Spencer، با آهنگهای اصلی توسط Lin-Manuel Miranda ساخته شد.
فیلم انکانتو
صداپیشگان این فیلم استفانی بئاتریز (صدای میرابل انیمیشن افسون)، ماریا سیسیلیا بوترو، جان لگوئیزامو، مائورو کاستیو، جسیکا داروو، آنجی سپدا، کارولینا گایتان، دایان گوئررو و ویلمر والدراما هستند. این فیلم در تاریخ 3 نوامبر 2021 در تئاتر ال کاپیتان در لس آنجلس به نمایش درآمد و در 24 نوامبر در ایالات متحده در یک نمایش 30 روزه در واکنش به همهگیری COVID-19 اکران شد. این فیلم جز بهترین انیمیشن های ۲۰۲۱ محسوب میشود.
تحلیل انکانتو
آلما مادریگالِ جوان و شوهرش در حالی که از خانهاش به دلیل درگیری مسلحانه شورشیان و غارتگران فرار میکند، همسرش پدرو به دست غارتگران کشته میشود. او اما فرزندان سه قلوی خود را نجات میدهد: جولیتا، پپا و برونو. درین بین شمعِ او تبدیل به یک شمع جادویی میشود که در وهله اول تمام غارتگران را نابود میکند. شمع برای آنها خانهای جادویی به نام “کازیتا” ایجاد میکند. 50 سال بعد دهکدهای تحت حمایت شمع رشد کرده است و مادریگالها دارای تواناییهای فوق بشری هستند. با نقد انیمیشن افسون همراه فیگار باشید.
بیشتر بخوانید:
فیلم انکانتو
آنها از تواناییهای ابرقهرمانی شان که نظیرش را در مارول (بهترین انیمیشن های مارول) دیدهایم برای کمک به روستاییان استفاده میکنند. درین بین استعداد پیشگویی برونو باعث درگیریهایی درون خانواده میشود که موجب رفتن او از خانه میگردد.
پس از پنجاه سال (بهترین انیمیشن های تاریخی) از ایجاد شمع همه چیز روی روال به نظر میرسد در حالی که آتشی زیر خاکسترِ این خانه افسانهای خوابیده که در ادامه به آن خواهم پرداخت. میرابل شخصیت اول داستان انیمیشن افسون هیچ ویژگی ابرقهرمانی ندارد. به همین واسطه با میرابل (کوچکترین دختر جولیتا) به دلیل نداشتن هیچ موهبتی به گونهای متفاوت رفتار میشود که گاها موجب موقعیت های کمیک در فیلم میشود (بهترین انیمیشن های کمدی 2022).
فیلم انکانتو
گویی نوعی از رایسیسم (نژادپرستی) درون خانوادگی درین خانواده در جریان است. این در حالیست که میرابل حاضر است هست و نیستش را بی قید و شرط برای خانواده خود فدا کند و این کیمیای درونی اوست که او را از دیگران متمایز میکند و این کیمیا همان موهبتی است که دیگران ندارند و او در دل خود از آن موهبت غنی است.
این انیمیشینِ خوب (بهترین انیمیشن های 2022) من را به یاد مسخِ کافکا انداخت. وقتی شخصی در خانواده (به ویژه در جوامع نیمه مدرن) کارایی خود را از دست میدهد درون خانواده ترد میشود، نادیده گرفته میشود و جوری القا میشود که گویی موی دماغ است.
در ادامه میرابل ناگهان شکافهایی را در کازیتا میبیند اما وقتی دیگران را صدا میکند تا بیایند و ببینند، تمام شکافها رفع شده است که بعدا متوجه میشویم کارِ برونو بوده.
فیلم انکانتو
با پیشرفت تکنولوژی و پدیدار شدن تکنیک انیمیشنسازی سه بعدی، شخصیتهای خیالی دوبعدی فرصتی برای واقعیتر شدن پیدا کردند. چرا که حالا در پلتفرمی سه بعدی با عمق بالا و زاویه دیدهای متعدد قابلیت نمایش دارند.
در این تکنیک انیمیت کردن در مراحل پیچیده تر و بیشتری نسبت به روشهای قبل انجام میگیرد که در نگاه کلی میتوان به بعضی از این مراحل از جمله بافت گذاری، ریگ کردن کاراکتر و صحنه، نورپردازی، تنظیم موقعیت دوربین و زاویه دید اشاره کرد. البته که در نتیجه چنین فرایندی روایتی بسیار چشمگیر و واقعگرایانه خلق خواهد شد. نرمافزارهای پیشرفتهای همچون مایا (Maya)، افترافکت، تری دی مکس (3D Max) و … در تولید این سبک مورد استفاده قرار میگیرند.
فیلم انکانتو
یکی از موارد مورد استفاده در انیمیشن سه بعدی تکنولوژی استریوسکوپ است که با ایجاد اختلاف زاویه دید در چشمها و توهم بصری تصاویر یک محیط مجازی به صورت سه بعدی مشاهده میشوند. در ساخت انیمیشنهای سه بعدی دیجیتال میتوان از این روش استفاده کرد تا خروجی کار از ماهیت نمایش سه بعدی برخوردار باشد که در فیلم افسون تمام این تکنیکها مورد استفاده قرار گرفته بود.
The lord of the rings
ارباب حلقهها یک مجموعه فیلم است که پیتر جکسون کارگردانی آن را بر عهده داشته است. این فیلمها براساس رمان ارباب حلقهها نوشتهٔ جی. آر. آر. تالکین ساخته شدهاند. مجموعهٔ ارباب حلقهها شاملِ سه فیلم است: ارباب حلقهها: یاران حلقه (۲۰۰۱)، ارباب حلقهها: دو برج (۲۰۰۲) و ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه (۲۰۰۳).
پخشکنندهٔ این فیلمها شرکت نیو لاین سینما و وینگ نات فیلمز است. گروه بازیگران این مجموعه الایجا وود، ایان مککلن، لیو تایلر، ویگو مورتنسن، شان آستین، کیت بلانشت، جان ریس-دیویس، کریستوفر لی، بیلی بوید، دامینیک مانهن، اورلاندو بلوم، هوگو ویوینگ، اندی سرکیس و شان بین هستند.
اربابِ حلقهها
داستان این مجموعه در دنیای خیالی سرزمین میانی جریان دارد و داستان هابیتی بهنام فرودو بگینز را روایت میکند که همراه با یاران حلقه در تلاش هستند تا حلقه یگانه را بهمنظور جلوگیری از رسیدن به صاحبش، یعنی ارباب تاریکی سائورون که با آن میتواند سرزمین میانی را تصاحب کند، نابود کنند.
یاران در نهایت از هم جدا میشوند و فرودو با همراه دوست وفادارش سموایز گمجی و گالوم خیانتکار به تلاش خود ادامه میدهد. در همین حین، آراگورن وارث تاجوتخت گاندور، همراه با لگولاس، گیملی، برومیر، مری، پپین و گندالف جادوگر، متحد میشوند تا مردم آزاد سرزمین میانه را از دست نیروهای سائورون نجات دهند و آنها را در جنگ حلقهها جمع کنند تا با منحرف کردن توجه سائورون، به فرودو برای نابودی حلقه در کوه نابودی کمک کنند.
تحلیل اربابِ حلقهها
تالکین برای خلق این حماسهی بزرگ به اسطوره و گزارههای کهن الگویی روی آورد. اساسا قالب ادبی حماسه، برای روایت داستانهای اسطورهای مناسبترین گزینه است. «یاران حلقه» راوی شروع سفر هابیتی کوچک است به نام «فرودو بگینز» به همراهان دوستان وفادار خود.در ابتدا لازم است بگوییم که همین درونمایهی «سفر»، خود یک الگوی اسطورهای است. در الگوی رایج داستانهای اسطورهای، ابتدا شرایط زندگی قهرمان، کاملا متعادل و مطلوب است، همه چیز آرام است و قهرمان احساس خوشبختی میکند. در حین معرفی جهان متعادل قهرمان، شخصیت او نیز معرفی میشود، سپس بحران بزرگی خود را نشان میدهد، بحرانی که تعادل اولیهی داستان را به هم میزند (یا بعدا به هم خواهد زد) و قهرمان داستان وظیفهی خود میداند که برای ایستادگی مقابل این بحران، زندگی متعادل خود را رها کرده و راهی سفری دراز و سخت شود، سفری که در مسیر آن بهتر به خودآگاهی خواهد رسید و در پایان سفر و پس از موفقیت یا شکست، به شخصیت منفی یا مثبت پر رنگتری تبدیل خواهد شد.
اربابِ حلقهها
در راه این سفر، قهرمان داستان ممکن است از اشخاص مخالفی یاری بجوید که شاخصترین تیپ کهن الگویی که به قهرمان داستانهای اسطورهای یاری میرساند، تیپ «پیر مرشد» است. در «یاران حلقه» نیز، ابتدا سرزمین پر از صلح و دوستی و متعادل شایر، که محل زندگی فرودو بگینز جوان است معرفی میشود.
در این میان، خرده کاشتهای داستانی نیز به بیننده نشان داده میشوند که در آینده به برداشت خواهند رسید. مانند ماجراهایی که بیلبو بگینز، عموی کهنسال فرودو از آنها سخن میگوید. پیر مرشد داستان نیز در همان ابتدا خود را نشان میدهد: گاندولف خاکستری. سپس، متوجه میشویم حلقهی قدرتی که در ابتدای فیلم از آن صحبت شد، چیزی نزدیک به هفتاد سال است که در اختیار بیلبو بگینز است.
حلقهای که صاحب تاریک و پلید خود را مدتها است بیدار کرده و سعی دارد که به سوی او بازگردد، حلقهای که منشأ قدرت است، قدرتی به غایت فراوان که هیچکس تاب تحمل آن را ندارد و هر کس که از آن آگاه باشد، سرانجام درگیر خودبینی و غروری کشنده خواهد شد که جهان را به نابودی میکشد.
اربابِ حلقهها
بیلبو بگینز پیر که هم اکنون حلقه را در دست دارد، آنقدری ماجرا از سر گذرانده که دیگر نای تجربهی جدیدی ندارد، بلکه میخواهد تمامی تجربیات خود را مکتوب کند. برای همین خود راهی سفری مستقل میشود تا کتاب خود را در قلمرو آرام و مملو از آرامش الِفهای خردمند به اتمام برساند و حلقه (که البته خودش از قدرت آن آگاه نیست) را به فرودو بگینز میسپارد.
در این میان گاندولف پیر متوجه چیز عجیبی در حلقه میشود و با پیگیری، در میابد که این حلقه که تمام این مدت در اختیار بیلبو بگینز بوده و حال به فرودو به ارث ریده، همان حلقهی گم شدهی سائورون پلید است که میتواند به تمامی قدرتها حکومت کرده و جهان را مملو از تاریکی کند.
اربابِ حلقهها
گاندولف که از قدرت شگفتآور حلقه آگاه است و میداند که ممکن است در مقابل وسوسههای پلید حلقه تاب تحمل نداشته باشد، با راهنماییِ مرشد گونهی اسطورهای خود، فرودو را به همراه «سم وایز گمجی» راهی سفر میکند. سفری که هدفش نابود کردن حلقهی قدرت است، در همانجایی که ساخته شده!
حلقه قدرت فراوان و بیپایانی دارد که ممکن است هر کسی را وسوسه و تمامی وجودش را درگیر پلیدی کند و با قدرتی که به صاحب پلید شدهی خود میدهد، میتواند جهان را به نابودی و تاریکی بکشاند، که این امر کاملا مطابق با خواسته و مقصود سازندهی آن، یعنی سائورون است.
اربابِ حلقهها
سائورون که هزاران سال پیش کشته شده، روحش هنوز زنده است و به دنبال تجدید قبا است برای بازگشت به جسم خود و بازیافتن حلقهی قدرت، تا دوباره حکومت کند. فرودو بگینز توسط گاندولف پیر، از تمامی این مسائل آگاه شده و با توجه منش قهرمانانهی خود، راهی سفری سخت و دور میشود تا این حلقهی پلید را نابود کند. اما او در این راه تنها است و مسیر را به دلیل بی تجربگیاش بلد نیست، برای همین به همراهانی فداکار نیاز دارد. «یاران حلقه» نشانگر چگونگی آشنایی فرودو با این همراهان و همسفری با آنها است. همسفریای که البته در انتها به جدایی میانجامد.
اربابِ حلقهها
«یاران حلقه» راوی جدا شدن قهرمان از همان یاران حلقهای است که قرار بود ناجی او باشند! این نکتهای بسیار ظریف و زیرکانه است که هم توسط تالکین و هم توسط جکسون، به خوبی به آن پرداخته شده. پایان فیلم، آغاز سفر جدید فرود است، سفری که تنها سم وایز گمجیِ جوان شایستگی همراهی آن را دارد، سفری که با یک چشم انداز با شکوه نشان داده میشود و بیننده را آماده و منتظر سریِ بعدیِ این فیلم میکند.
اربابِ حلقهها
«یاران حلقه» به تنهایی فیلمی است که مستقلا میتوان آن را به عنوان یک فیلم جدا از سهگانه مورد خوانش قرار داد، اما این فیلم در کسوت «سهگانهی ارباب حلقهها» به کمال میرسد. به عبارتی میتوان این سهگانه را به یک لوح سه لتی تشبیه کرد، لوحی که هر لت آن مفهوم و هویت مستقل خود را دارد اما هر سهتای آنها در کنار هم به چیزی ورای مشخصات مستقلشان میرسند، یک هیئت گشتالتیِ بینظیر و باشکوه!
Doctor Strange in the Multiverse of Madness
دکتر استرنج در چندجهانیِ دیوانگی فیلم ابرقهرمانی آمریکایی با حضور شخصیت دکتر استرنج است که بر پایهٔ مارول کامیکس ساخته شده و در ۲۰۲۲ منتشر شد. این فیلم که توسط مارول استودیوز ساخته و از طریق استودیو سینمایی والت دیزنی عرضه شدهاست، دنبالهٔ دکتر استرنج (۲۰۱۶) و بیست و هشتمین فیلم در دنیای سینمایی مارول محسوب میشود. این از فیلم های فانتزی جادویی است.
فیلم دکتر استرنج
کارگردانی این فیلم بر عهدهٔ سم ریمی است و فیلمنامهٔ آن را مایکل والدرون به نگارش درآورده است. بندیکت کامبربچ نقش استیون استرنج را ایفا میکند و الیزابت اولسن، چیویتل اجیوفور، بندیکت وانگ، سوچی گومز، مایکل استولبارگ و ریچل مکآدامز دیگر بازیگران فیلم هستند. در این فیلم استرنج به مولتیورس سفر میکند تا از نوجوانی بهنام آمریکا چاوز (گومز) که قادر به سفر در مولتیورس است، در برابر واندا ماکسیموف (اولسن) محافظت کند.
تحلیل دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی
اولین لحظاتی که در بررسی فیلم دکتر استرنح 2 به آن بر میخوریم، شخصیت آمریکا چاوز در کنار نسخهای موازی از دکتر استرنج است. خوچیتل گومز بازیگر نقش آمریکا چاوز در این فیلم است. همواره ورود شخصیتهای جدید به دنیای سینمایی مارول برای طرفداران جذاب بوده است. در بررسی فیلم دکتر استرنج در جهان های موازی جنون نیز آمریکا چاوز شخصیت جدیدی است که باید به آن پرداخت.
فیلم دکتر استرنج
فیلم در آشفتگی آغاز میشود. چیزی که برازنده نام جهانهای موازی جنون است. آمریکا چاوز در کنار نسخهای از دکتر استرنج جنگیده و در نهایت آن دکتر استرنج کشته میشود. اما اکنون زمان آن رسیده است تا آمریکا چاوز با دکتر استرنج اصلی و محبوب مارول آشنا شود.
بیشتر بخوانید:
فیلم دکتر استرنج
زمان زیادی از فیلم نمیگذرد که به واندا میرسیم. دکتر استرنج برای درخواست کمک به سراغ واندا رفته، اما از او نا امید میشود. خیلی زود مشخص میشود که واندا یک خبیث است و قصد دارد تا قدرتهای آمریکا چاوز را برای زندگی در کنار فرزندانش تصاحب کند.
شاید اگر زمان بیشتری میگذشت تا واندا رسماً به عنوان خبیث فیلم معرفی شود، زمان بیشتری برای شخصیت پردازی مجدد او وجود میداشت. واندا برای آخرین بار در سریال وانداویژن دیده شد اما از آن زمان، با به دست آوردن کتاب دارک هولد تغییرات بسیار زیادی را دچار شده است.
تغییرات واندا یکی از مهمترین نکات در نقد فیلم دکتر استرنج 2 است که به زمان زیادی برای پرداخته شدن نیاز دارد. اما متاسفانه بیشتر از دو دقیقه از حضور او در فیلم تا لحظهای که خبیث بودن او فاش میشود، نمیگذرد. با این حال، ایفای نقش الیزابت اولسن در نقش اسکارلت ویچ قابل تحسین است و در طول فیلم نیز به خوبی از پس این نقش بر آمده است.
بیشتر بخوانید:
در ادامه متوجه تعداد زیادی از نسخههای دکتر استرنج میشویم که همواره در عشق خود شکست خوردهاند. خیلی زود، او متوجه میشود که در هیچ واقعیتی استرنج و کریستین، عشق اولش، نتوانستهاند تا به یکدیگر برسند.
با این فرضیه، خیلی زود به یاد سریال What If میافتیم. در قسمت چهارم این سریال، دکتر استرنج به جای دستانش، قلب خود را در تصادف رانندگی از دست داد. کریستین کشته و استرنج برای همیشه غمگین بود. او بارها و بارها تلاش کرد تا به عقب بازگشته و کریستین را نجات دهد. اما نمیتواند. به نظر نیرویی مانع او میشود.
فیلم دکتر استرنج
واقعیت غیر قابل انکار است؛ حتی با وجود جهانهای موازی متفاوت و رنگارنگ در دنیای سینمایی مارول، به نظر میرسد که برخی وقایع هیچگاه قابل تغییر نیستند. قلب دکتر استرنج همواره باید بشکند و او هیچگاه به کریستین نمیرسد. این فرضیه غم بسیار زیادی را پشت چشمان این شخصیت قدرتمند ایجاد میکند که احتمالاً همواره همراه او خواهد بود.
بیشتر بخوانید:
فیلم دکتر استرنج
اکنون قصد داریم تا به یک نتیجه گیریبرسیم. فیلم دکتر استرنج در جهانهای موازی جنون برخلاف نامش، آنطور که باید به جنون نمیپردازد. کارگردانی فیلم بینقص است اما فیلنامه نسبتاً ضعیف، باعث میشود تا فیلم در بهترین حالت خود قرار نگیرد.
بندیکت کامبربچ به خوبی نقش چند دکتر استرنج را ایفا میکند. الیزابت اولسن نیز به خوبی در نقش واندا ظاهر شده و جنبههای تاریک این شخصیت را به نمایش میگذارد. هرچند که شخصیت پردازی واندا در ابتدای فیلم کمی ضعف دارد. خوچیتل گومز نیز برای اولین بار در نقش آمریکا چاوز قرار گرفته و به خوبی نقش یک ابرقهرمان 16 ساله را ایفا میکند.
فیلم دکتر استرنج
موسیقی فیلم برخلاف فیلم اول، به یاد ماندنی نیست. با این حال، موسیقی فیلمهای قدیمی مارول در میان موسیقی فیلم جهانهای موازی جنون جای گرفته و ایستراگ جذابی را به وجود میآورد. جلوههای ویژه فیلم نیز تقریباً همانند اکثر آثار دیگر مارول، کیفیت بالایی داشته و در نمایش گذاشتن جهانهای موازی به خوبی عمل میکند. این از فیلم های جادوگری جدید است.
بیشتر بخوانید:
ponyo
پونیو روی صخره کنار دریا یک فیلم فانتزی انیمیشنی ژاپنی محصول سال ۲۰۰۸، به نویسندگی و کارگردانی هایائو میازاکی که توسط استودیو جیبلی ساخته شدهاست. پونیو به طور کلی بدون استفاده از گرافیک کامپیوتری ساخته شده، و به صورت سنتی یک انیمیشن با دست کشیده شده است.
فیلم پونیو
این هشتمین فیلم میازاکی برای استودیو جیبوری و بهطور کلی دهمین فیلمی است که توسط او کارگردانی شدهاست. از صداپیشگان این فیلم میتوان به توموکو یاماگوچی، یوریئا نانا، هیروکی دوی، یوکی آمامی، جرج توکورو، آکیکو یانو، کازوکو یوشیوکی و نارائوکا توموکو اشاره کرد. این از فیلم های جادویی و فیلم جادویی هیجانی است.
تحلیل پونیو
شروع این انیمه از هر نظری زیبا است، از معرفی شخصیتهای آن تا آغاز داستان این انیمه همه به خوبی در نقطه آغازین به نمایش در آمدهاند. در نقطه آغازین بیشتر داستان به شخصیت اصلی خود میپردازد و با نشان دادن چشمهای از زندگی او سعی دارد تا جو حاکم بر فضای انیمه را برای اجرای داستان آماده کند.
معرفی شخصیتها در ابتدا بسیار خوب انجام شده است و انیمه مقدار زمان مناسبی را برای معرفی آنها استفاده میکند. مهمترین نکتهای که در ابتدای این انیمه به چشم میآید دنیای بسیار زیبا و خوش رنگ آن است که هر صحنه از این انیمه را زیبا و زیباتر کرده است. سوسکه مهمترین شخصیت این انیمه به حساب میآید اما شخصیت اصلی آن نیست، درواقع سوسکه ابزاری برای پیشروی داستان به شمار میآید و شخصیت او به شکلی است که این پیشروی را راحتتر کرده است.
فیلم پونیو
روحیه لطیف و شکننده اما شخصیتی کنجکاو و سخت کوش از صفات بسیار مهم این شخصیت به شمار میآیند. نکته بسیار جالب سوسکه این است که تاثیری که برروی داستان میگذارد هم به زیبایی داستان کمک بسیار زیادی میکند هم اینکه به شخصیت یک بچه پنج ساله بسیار نزدیک است، درواقع داستان با هنرمندی از شخصیت سوسکه در قسمتهای مختلف و به درستی استفاده کرده است.
شخصیت سوسکه از ابتدا تا انتها داستان هیچ پیشرفتی ندارد یعنی از همان ابتدای به عقیده خود ایمان دارد و داستان هم با استفاده از همین عقیده به پایان میرسد و درواقع هیچ پیچشی خاصی را به شخصیتهای خود وارد نمیکند.
فیلم پونیو
فوجی موتو شخصیتی بسیار جالب و مرموزی دارد شخصیت فوجی موتو به شکلی است که دقایق حضور این شخصیت در انیمه برای مخاطب ارزشمند میشود و این شخصیت را ناخودآگاه جذابتر میکند، دانشمند یا جادوگر بودن این شخصیت کمی مبهم است اما دیالوگهای این شخصیت مخصوصا نظر او درمورد انسانها بسیار زیبا است.
نکته بسیار جالب درمورد این شخصیت رویا پردازیهای او است اما این شخصیت میتوان گفت به طور کامل از مسیر اصلی انیمه به خاکی میرود و تقریبا از نقطهای به بعد تاثیر خود را از دست میدهد. داستان کاملا به شکل خلاف تصور از شخصیت فوجی موتو استفاده میکند زیرا این شخصیت پتانسیل تبدیل شدن به یک شخصیت اصلی بسیار جذاب را دارد، اما با عوض شدن مسیر داستان در اواسط انیمه شخصیت فوجی موتو هم کم کم محو میشود، دلیل محو شدن شخصیت فوجی موتو این است که داستان سعی دارد تا شخصیت پونیو را به پایان برساند و همین هم باعث میشود تا وقتی برای شخصیتی مانند فوجی موتو نباشد تا در داستان خودنمایی کند.
فیلم پونیو
داستان این انیمه بسیار جالب است و همچنین به شکلی طراحی شده است که هر فردی میتوان برداشت شخصی خود را از داستان این انیمه داشته باشد، داستان شخصیتها را به خوبی به هم پیوند داده است و این موضوع نیز تاثیر بسیار جالبی را در انیمه گذاشته است، همچنین نحوه پیشروی داستان نیز با بسیار خوب است و داستان با روند بسیار خوب و روانی به راه خود ادامه میدهد.
فیلم پونیو
داستان این انیمه به طور کلی بسیار جذاب است اما در نقطهای از انبمه پیچش داستانی بوجود آمده مسیر انیمه را به طور کلی عوض میکند و همین موضوع باعث میشود که شخصیتهایی مانند فوجی موتو در جایگاه اصلی خود قرار نگرفته باشند، ار همان ابتدای داستان شخصیت فوجی موتو به نظر شخصیت بسیار جالب و به نوعی شخصیت منفی این انیمه به حساب میآید اما پیچش داستانی بوجود آمده این اجازه را به انیمه نمیدهد همچنین این پیچش، داستان این انیمه را بسیار سادهتر کرده است و هیچ استرس و نگرانی را به مخاطب خود وارد نمیکند و فقط با نشان دادن صحنههای جذاب و دنیای زیبای انیمه خود را به پایان را خود نزدیک و نزدیکتر میکند. این انیمه با مثال بسیار جذابی داستان عشق و آزادی را از دیدگاه خود برای مخاطب به نمایش در آورده است و با استفاده از موضوعی بسیار جالب این دیدگاه را بسیار جذابتر کرده است.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم های علمی تخیلی 2022
- بهترین فیلم های فانتزی 2022
- بهترین فیلم های فضایی 2022
- بهترین فیلم های آخرالزمانی 2022
- بهترین فیلم های ماوراءالطبیعه 2022
- بهترین فیلم های آخرالزمانی 2021
- بهترین فیلم های پسا آخرالزمانی 2021
- بهترین فیلم های سورئال (surreal) 2021
- بهترین فیلم ها در مورد هوش مصنوعی 2022 و 2021
- بهترین فیلم ها و سریال های متاورسی
- معرفی و تحلیل بهترین فیلم های جهان های موازی تاریخ
- نقد فیلمهای علمی تخیلی
از همراهی شما تا انتهای نوشتار بهترین فیلم ها درباره جادو سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگارعضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.