فیلم Nine Days، یک فانتزی هستی شناسانه درباره گروهی از روحهای متولد نشده انسان است. با نوشتار نقد فیلم Nine Days همراه فیگار بمانید.
فیلم Nine Days، یک فیلم فانتزی هستی شناسانه درباره گروهی از روحهای متولد نشده از جنس انسان است که مراحل درخواست و مصاحبه را برای شغلی بنام زندگی سپری میکنند، یک انیمیشن خوب از پیکسار ( بهترین انیمیشن های پیکسار و دیزنی )، “روح” است که همین مضمون را به تصویر میکشد؛ از بهترین و تاثیرگذارترین انیمیشنهای سال گذشته، در هر رسانه ای.
ادسون اودا، نویسنده و کارگردان، که برای اولین بار در یک فیلم سینمایی موفق ظاهر شد، ساختاری عمداً مبهم – در عین حال به طرز شگفتانگیزی مؤثر – طراحی کرده است تا نظر خود را بیان کند: زندگی را نباید بدیهی انگاشت.
نقد فیلم Nine Days (نه روز 2022)
زندگی را نباید بدیهی انگاشت
فهرست مطالبی که در ادامه نوشتار نقد فیلم Nine Days خواهید خواند به شرح زیر است:
- تحلیل ساختاری – طغیان یا شاید عصیان
- تحلیل تکنیکی – نوع نگاه کارگردان
- تحلیل روانشناختی – سرکوب گذشته
- تحلیل فلسفی – آخرین آرزو در عصر تکنولوژی
در این فیلم، بازیگران مکمل همگی عالی هستند و به روش های فردی خود کمک میکنند تا تأثیر شخصیت ها در سفر شخصی ویل را روشن کنند. ماهیت متفکرانه Nine Day چیزی است که باید برای آن آماده باشید.
تحلیل ساختاری – طغیان یا شاید عصیان
اودا قهرمان اصلی فیلم، ویل (وینستون دوک) را به عنوان یک بوروکرات آسمانی شبیه به طغیان یا شاید عصیان میسازد – کسی که در یک دفترخانه کاملاً کثیف کار میکند که مملو از پرونده است. ویل مسئول بررسی شخصیتهای نامزد برای زندگی در زمین است.
بخشی از کار او که ما میبینیم، در خانهای کهنه در وسط بیابانی بینام، شکل میگیرد. آنها جهان را به گونه ای ثبت میکنند که از چشمان تعداد انگشت شماری از مردم که ویل به زمین فرستاده دیده میشود. اگر یکی از آنها بمیرند، همانطور که در اوایل فیلم اتفاق می افتد، ویل وظیفه بررسی یک جایگزین را دارد.
آنچه در ادامه می آید نه روز از یک روند حذفی طور نه کاملاً اما تقریباً به سبک “فیلم ها و سریال های بازمانده طور همچون سریال بازی مرکب یا فیلم ها و سریال های شبیه به Squid Game است، که کمتر با چالش های احمقانه موجود در این فیلم ها و سریال ها ساختار خودش را میسازد. چرا که او با ارزیابی های روانی، گاهی ناراحت کننده، گاهی اوقات بازی های ناخوشایند فرضی، سوالاتی را که در میان دانشجویان رشتههای فلسفه رایج است، در میان میگذارد.
بیشتر بخوانید:
تحلیل تکنیکی – نوع نگاه کارگردان
از جسارت فیلمنامه متافیزیکی اودا که بگذریم، Nine Days نیز یک دستاورد فنی است. هر یک از زندگیهایی که ما در تلویزیون دنبال میکنیم مانند فیلمهای کوچک در فیلم شکل میگیرند و فیلمهای آنالوگ بی کیفیت برای حفظ فاصله بین متولدین زمین و ساکنان برزخ که هنوز به دنیا نیامدهاند، بین مرگ و زندگی که ویل و نامزدها در آن ساکن هستند، ساختارمند میشود.
کارگردان همچنین در شیوه ای که خاطرات ویژه ویل و کیو را به عنوان «هدیه» برای برخی از مدعیان دارد، استعداد خلاقانه زیادی نشان میدهد. بازیگران عالی هستند، به خصوص دوک و بیتز (اگرچه ممکن است تا حدی به این دلیل باشد که آنها دیالوگهای بیشتری دارند) و موسیقی آنتونیو پینتو افزوده مهمی به لحن فیلم است، به ویژه قطعات ساخته شده برای ویولن.
Nine Days هنگامی که برای اولین بار در جشنواره فیلم ساندنس سال گذشته نمایش داده شد و اودا جایزه فیلمنامه نویسی Waldo Salt را برای فیلمنامه خود دریافت کرد، شور و هیجانی ایجاد کرد. به طور گسترده ای پذیرفتند که ستاره جدیدی در فلک فیلمسازی متولد شده است. چه فیلم اودا را “بفهمید” و چه نفهمید، این فیلم منحصر به فرد و عمیق به تصویر کشیده شده است. در ادامه با نوشتار نقد فیلم Nine Days و تحلیل روانشناختی فیلم Nine Days همراه فیگار بمانید.
بیشتر بخوانید:
تحلیل روانشناختی – سرکوب گذشته
نکته جالب کل فیلم، کسی است که بیش از همه ویل را میترساند، اما (زازی بیتز)، روحی که به لطف شخصیتی رها به راحتی قابل طبقه بندی و شناخت نیست. پاسخهای او به سوالات هرگز قابل پیش بینی نیستند، و او دارای جنب و جوشی است که او را عصبی میکند. ویل که به طرز وسواس طوری خودکنترلی دارد، به نظر میرسد، از اینکه چگونه ناخواسته او به واسطه اما مجبور میشود تا با عنصری از گذشتهاش روبرو شود که ظاهراً او را بیاحساس کرده است، بسیار نگران است.
این ایده در قلب Nine Days قرار دارد. زندگی قرار است شادی آور باشد، اما اینجا مردی است که یا نمیتواند شادی را تجربه کند یا از آن امتناع میکند، و اوست که تصمیم میگیرد کدام روح زندگی کند.
این فیلم در مورد این نیست که کدام یک از پنج نامزد این شغل را به دست می آورند، بلکه به این موضوع میپردازد که آیا ویل میتواند دوباره ایده اساسی زندگی را بپذیرد. از طریق تعامل او با شخصیتهای دیگر، فیلم به بررسی چگونگی واکنش مردم به فراز و نشیبهای ذاتی وجود میپردازد – چگونه برخی خوشبینی اولیه خود را حفظ میکنند در حالی که دیگران جلوی خوبیها را میگیرند و روی بدیها تمرکز میکنند.
Nine Days شما را وادار میکند از طریق نوشتن خودآگاه، و همچنین از طریق عملکرد دقیق و ظریف، به فعل بلندپروازانه آن فکر کنید. این فیلم یک درام مینیمالیسم است که با صحنه پایانی که کاتارسیس را به شیوه ای غیرمنتظره ارائه میدهد، تاثیر خودش را چند برابر بر ذهن و جان مخاطب میگذارد. در ادامه با نوشتار نقد فیلم Nine Days و تحلیل فلسفی فیلم Nine Days همراه فیگار بمانید
بیشتر بخوانید:
تحلیل فلسفی – آخرین آرزو در عصر تکنولوژی
توصیه کردن فیلم های فلسفی، هنری و روانشناختی همیشه سخت است. این نوع فیلم ها، فیلم هایی هستند که ما را وارد عرصه جدیدی از تفکر میکنند. آنها اغلب در مرزهای مضحک، اما با انسان های معمولی به عنوان شخصیت های اصلی، پرت میشوند. 9 روز همه اینهاست، اما معنای عمیقی دارد و از همه ما سوال میپرسد. این چیزی که زندگی نامیده میشود واقعاً چه معنایی دارد؟
چیدمان به گونهای است که وقتی نامزدی حذف میشود، به آنها هدیهای داده میشود: فرصتی برای تجربه تقریبی یک لذت جسمانی – آخرین آرزو یا شاید تجربهی واقعیت مجازی در عصر تکنولوژی جهت زیست غیر واقعی – انتخاب شده از آنچه از زندگی روی زمین در تلویزیونی که همانجا وجود دارد، دیدهاند.
یک روح (اگر وجود داشته باشد) یک روز را در ساحل انتخاب میکند که با توده ای از شن و موج سواری به آرامی تکرار میشود (در واقع یک گودال آب که توسط یک جاروی برف روب به هم زده میشود). این فضاسازی، پایین ترین واقعیت مجازی با فناوری پایین است، و در عین حال جذابیت بسیار ساده ای را برای آخرین تجربه یا آخرین آرزوی یک انسان به همراه دارد.
در ادامه ساختار روایی فیلم 9 روز، بندیکت وونگ در نقش کیو، دستیار ویل، از ویل میپرسد: چه میشود اگر ما، ناظران ( واچرها در مارول )، در جای دیگری توسط گروه دیگری از ناظران، که به همین ترتیب تحت نظر هستند، تحت نظر باشیم؟ و غیره و غیره…
نکته اینجاست: سوال کیو در مورد ناظران فقط یک حدس و گمان بیهوده نیست. به این دلیل است که ما، همانطور که مشخص است، ناظران نهایی هستیم. ویل – که مشخص شد زمانی زنده بود – فراموش کرده که چه حسی دارد، و او نیاز دارد که یکی از نامزدهای شغلی که هنوز زندگی نکرده است، اما آن را در تلویزیون دیده است، به او یادآوری کند. به طور مشابه، Oda پیشنهاد میکند، همه ما میتوانیم از یک تجدید کننده زیست برای تجربه دوباره نوستالژیهایمان، استفاده کنیم.
فیلم نه روز در پایان به معنای زنگ بیدارباش است: پاشیدن تند آب دریا روی صورت که به نوعی، برخلاف هر منطقی، شبیه چیز واقعی است.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلم های اکشن 2022
- بهترین فیلم های رزمی 2022
- بهترین فیلم های فانتزی 2022
- بهترین فیلم های آخرالزمانی 2022
- بهترین فیلم های ماوراءالطبیعه 2022
- بهترین فیلم های خون آشامی 2022
- بهترین فیلم های ترسناک 2022
- بهترین فیلم های علمی تخیلی 2022
- بهترین فیلم های چینی 2022
- بهترین فیلم های هندی 2022
- بهترین فیلم های کمدی 2022
- بهترین فیلم های دی سی 2022 (DC)
- بهترین فیلم های مارول 2022
از همراهی شما تا انتهای نوشتار تحلیل فیلم Nine Days سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقدها و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسندگی مهمان کلیک نمایید.
این نظر من هست بدون تحصیلات مرتبط و فقط به عنوان یک بیننده
فیلم فوق العاده ای بود پر از نکات ریز و درشت. در فیلم از رنگ های مات و بی روح استفاده شده بود برای القای حس ضعیف بودن احساسات در دنیای فیلم در مقابل دنیای واقعی. ویل در کلبه ای ساده زندگی میکرد، از برگه ها و زوم کن و … استفاده میکرد، در تلویزیون های قدیمی سرنوشت انتخاب شده ها را نگاه میکرد چون نویسنده دوست نداشت بیننده درگیر جزئیات ایده فیلم بشه و از ایده اصلی و مهم فیلم دور بشه. ایده اصلی فیلم این بود که شاید شاید و شاید زندگی فقط فرصتی باشه برای لذت بردن نه بیشتر. موفقیت چه معنایی داره ؟ کسب پول ،کسب عنوان؟ یا فقط لذت بردن در هر شرایطی با امکانات موجود؟