نقد قسمت پنجم و ششم سریال آنها ؛ آشنایی زدایی به همراه حس نوستالژیک

[yasr_overall_rating]در نوشتار نقد قسمت پنجم و ششم سریال آنها با ما و سایت فیگار همراه باشید تا با نقد و بررسی این سریال هیجان انگیز شما را نسبت به این سریال آگاه تر کنیم.

قسمت پنجم که پخش شد اسمش همه چی تمام بود. سریال با یک فلش بک شروع می‌شود که از بچگی آقا داماد داستان است. که می‌خواهد به میترا سر بزند. آن سکانس را وقتی نگاه می‌کنیم اصلا متوجه نمی‌شویم که قبل‌تر گفته شد قرار است به میترا سر زده شود. که آخر داستان می‌شود فهمید که دوست خیالی شخصیت اصلی سریال ما است.

داستان به زمان حال برمی‌گردد. داماد این داستان را می‌بینیم که آقای مجتبی پیرزاد که تا به حال با پردیس احمدیه هم در فیلم‌های قبلی‌اش همبازی بوده است، بازی می‌کند. در ادامه سریال ما اسم ننه جعفری را می‌شنویم؛ که وقتی جلوتر می‌رویم کلا ننه جعفر نقشی در داستان ندارد. درواقع ننه جعفر کلفتی بوده که کارش تمیز کردن خانه است و هیچگونه نقشی در داستان ندارد و نداشته است. خداروشکر همان اول داستان متوجه خواهید شد که ننه جعفر چقدر در جریان قسمت پنجم سریال نقش دارد.

نقد قسمت پنجم و ششم سریال آنها

آشنایی زدایی به همراه حس نوستالژیک

نقد قسمت پنجم سریال آنها
نقد قسمت پنجم سریال آنها ؛ نقد قسمت پنجم و ششم سریال آنها

پدر پسر وارد می‌شود و می‌گوید:

پسر من یک دختر همه چیز تمام گیرش آمده است.

که به نظر می‌رسد نام اپیزودهای سریال آنها دم دستی ترین چیزی است که در بطن و لابلای دیالوگ‌های شخصیت‌های هر اپیزود مثل نقل و نبات این ور آنور می‌رود. و هر اسمی که روی اپیزود این سریال گذاشته می‌شود در همان اپیزود می‌شنوید.

خسرو احمدی که مدت‌هاست حضورش کم‌رنگ بوده در این اپیزود به تصویر کشیده می‌شود که حقیقتا با جنس فضاسازی این سریال جور در آمده و در نقشش به خوبی فرو رفته. اقای احمدی با تمپو و ریتمی بسیار بالا وارد تصویر می‌شود و با آواز و دهل تاکید می‌کند که میترا خانم همه چیز تمام، می‌خواهد بشود عروس بابا!

یکی از نکات بسیار مهم در سریال آنها همین شعرهای غریب و راز آلود است که به نوعی با آشنایی زدایی به همراه حس نوستالژیکی که به شما منتقل می‌کند، فرایند درک شما از فضای هراسناکی که در طول ساختار هر اپیزود در حال شکل‌گیری است، بالا می‌برد. مخصوصا روی تیزرهایش هم روی این آهنگ ها مانور خاصی می‌دهد تا در ناخودآگاه شما این فضاسازی ها شکل بگیرد و تاثیر بسزایی را روی بینندگانش به هنگام دیدن سریال بگذارد.

حقیقتا سریال آنها روشی خاص را پیش گرفته است. روشی که از قبل از شروع فعالیت نگاه کردن یا از تیزرهایی که پخش می‌شود، شروع و با اولین دیالوگ هر اپیزود، با ضربه‌ای برای شکستن آن فضای ساخته شده تمام می‌شود. شکسته شدن این فضا چیزی را که سریال در انتها می‌خواهد شما را با آگاهی دادن از وجود آن به سمت دلهره بکشاند، در وجود شما می‌افریند.

نقد قسمت پنجم و ششم سریال آنها

از لحاظ تکنیکی، موسیقی متن حالتی پیانو طوری همراه می‌شود که خود جنس فضاسازی که پیانو ایجاد می‌کند حالتی خوفناک و استرس زا را به فیلم اضافه می‌کند. در ادامه مادر وقتی می‌بیند پدر این شعر را می‌خواند؛ به پدر پسر قاطعانه می‌کوید:

مگه قرار نبود این شعرو نخونی؟!

و بعد از این گوشزد به پسر می‌گوید که اسفند برای خودت دود کن. بنظر این آگاهی که شاید ماجرایی داشته باشد این شعر غریب، ما را برای در ورطه‌ی دلهره قار گرفتن آماده می‌کند. ماجرای این شعر چیست؟

در ادامه برای اولین بار می‌بینیم که پسر روایت ما صدای دختری را از پشت بوم می‌شنود و این اولین المان ترس‌آلود سریال است. آنچنان البته ترسناک نبود ولی خب اولین المان ترسناک این سریال شنیدن صدای یک دختر است که کلید خورد.

در سکانس بعد یکی زنگ می‌زند می‌گوید تاج عروسیتان در سطل است. واقعیت امر این اتفاق کمی برای ما خنده دار به نظر رسید که رفتگر محله زنگ خانه را خیلی شانسی بزند و چیزی که در سطل آشغال افتاده و او پیدا کرده است را به ما نسبت بدهد. اتفاقی بس عجیب و غریب است. شد که یکی از مسخره ترین اپیزود ها را شاهد باشیم.

نقد قسمت پنجم و ششم سریال آنها

در ادامه متوجه می‌شویم که داستانی وجود دارد و ما از آن بی‌خبر. پسر عروسک های دوران بچگی اش را نگه می‌دارد. دختر هم وقتی می‌فهمد کنجکاوی نمی‌کند و او را قضاوت نمی‌کند که هنوز در عالم بچگی سپری می‌کنی و از اینجور قضایا.

بعد زنگ می‌زند و متوجه می‌شود که ننه جعفر هم به خانه آنها نیامده که این تاج را به داخل سطل آشغال انداخته باشد. داستان چیست؟ شاید یکی این وسط موشی می‌دواند که پسر داستان ما دوزاریش می‌افتد که ماجرای میترا را باید جدی بگیرد.

دیالوگ بسیار بدی که نویسنده این اپیزود از سریال آنها نوشته است و بد اجرا می‌شود این است که گفته می‌شود “عه… چای ریختی؟” یعنی می‌خواهد بگوید چای نبوده است و دختر می‌گوید: “من چای نریخته بودم!” بنظر اینکه اینقدر مستقیم اشاره شود اصلا خوب نیست. حس این تلقین می‌شود که کارگردان یا نویسنده فکر می‌کنند تماشاگر نفهم است. از این مسائل در این سریال بسیار دیده می‌شود. در واقع بار ها در سریال به یکسری کلید ها اشاره می‌کنند که حس می‌کنند بیننده نمی‌فهمد. بنظر بیننده، ببیند و بفهمد خیلی بهتر است تا اینکه توسط اشاره کارگردان اتفاق بیافتد.

پرده اول بنظر خوب بوده است و فهمیدیم کارکتر ها چطور عمل می‌کنند. پسری که در گذشته است داستانی داشته و رفیق خیالی داشته است. و شروع عجیب و غریب سریال با پایان پرده اول تناسب خوبی داشت.

در سکانسی از این اپیزود فرشی میفتد که گذاشته شدن یک افکت متنانسب توانسته است هراس خیلی خوبی را در فضاسازی این سکانس ایجاد کند. سکانسی وجود دارد که دختر داستان ما وقتی بیدار می‌شود می‌بیند شوهرش نیست، در ادامه متوجه می‌شود که لباس عروس را گرفته است. تا پشت بام می‌رود و‌ می‌بیند داماد با کسی گفت و‌ گو می‌کند.

حقیقتا با چنان ریتم و تمپوی متناسب با فضایی که برای مخاطب ساخته می‌شود این سکانس اتفاق می‌افتد که با بازی بسیار خوب کاراکترها با اکت‌های قابل قبولی که داشتند می‌شود گفت یکی از بهترین سکانس‌های سریال آنها تا به اینجا است. تنشی که بین پردیس احمدیه و مجتبی پیرزاد شکل می‌گیرد بی نظیر بود. در عوض سکانسی که عروس خودش را از پشت بام می‌اندازد باید حذف می‌شد. پایان اپیزود جالب نبود چون ناگهان نشان می‌دهد عروس و داماد کنار هم هستند، مدتی گذشته است و عروس دوباره وجود دارد.

امتیاز ما به قسمت پنجم سریال آنها 4 از 10 است. در ادامه نوشتار نقد قسمت پنجم و ششم سریال آنها به قسمت ششم این سریال هیجان‌انگیز خواهیم پرداخت. با فیگار همراه باشید.

نقد قسمت ششم سریال آنها

قسمت ششم سریال آنها اپیزود بسیار متفاوتی است. (ما در ۵ اپیزود قبل فکوس کرده بودیم روی مسائل ترسناک.) سریال که شروع می‌شود آهنگی معمایی گذاشته شده است و یکسری صدای تق تق هم در خانه‌ای که طراحی صحنه زیبایی دارد، می‌شنویم.

همچون قسمت‌های قبل، سریال آنها باز با تیزر کار خودش را جهت ایجاد فضاسازی‌ها و آگاهی زودهنگام برای ایجاد دلهره بیشتر شروع می‌کند. همانطور که از پوستر این ایپیزود مخشص است حتما در ساختار روایی قسمت ششم سریال آنها با اعداد سر و کار خواهیم داشت.

جالب است که پستی از آقای بحرانی را در شبکه اجتماعی اینستاگرام یم‌بینیم و در آن توضیح داده بود که چندین سال پیش جمعی بوده که راجع به این سریال ترسناک در حال صحبت بوده‌اند. و در این جلسه گویا در رابطه با این اپیزود خاص هم صحبت شده بوده است. و لابلای خاطره‌اش از این جمع می‌گوید که همان موقع که فیلم‌نامه خوانده می‌شد یکسری فرار کردند و رفتند! نکته مهم این پست نشان می‌دهد که علت گرفتن این سریال همین گذشت سال‌ها از روی ایده‌ها است که با پخته شدن و پرورش آنها فضایی خاصتر و متناسب‌تری را توانسته‌اند ایجاد کنند. و این را تاکید کرده بود که قبول دارد سریال آن‌چنان ترسناک نیست اما سریال را ببینید، پشیمان نمی‌شوید.

نقد قسمت ششم سریال آنها
نقد قسمت ششم سریال آنها ؛ نقد قسمت پنجم و ششم سریال آنها

خب برگردیم به ادامه روایت این قسمت از سریال آنها. ما در آن خانه با طراحی صحنه بسیار زیبا آقای بحرانی را می‌بینیم که می‌فهمیم یکسری ماجرا ها وجود دارد. و مشخص است که این سکانس قرار است روی صداها تمرکز کند که ما ایرانی‌ها به شدت روی این صداها خرافاتی خاص را در نظر می‌گیریم.

سکانس بعد در خانه‌ی دیگری قرار می‌گیریم که یک خانواده در کنار هم خرسند صبحانه می‌خورند. متوجه می‌شویم در سکانس بعدی مرد خانواده درون ماشین آهنگ سنتی گوش می‌دهد. کمی بعد کاشف به عمل می‌اید که مرد خانواده استاد ادبیات می‌باشد. وقتی به دانشگاه می‌رود کسی او را تحویل نمی‌گیرد. توقع می‌رفت که حداقل یک برخورد شاگرد استادی پیش بیاید.

در سکانس بعد می‌بینیم دختری ده روز است که مرده است و عجیب است که چرا دختری بقل عکسی که مرده‌اش ده روزه که به رحمت خدا رفته است، گریه می‌کند! استاد که سر کلاس می‌رود درمورد هوش نباتات صحبت می‌کنند. باز کارگردان اشاره می‌کند به اینکه اول اپیزود صدای تق تق و در کل صداهایی می‌آمد الان هم که مباحث درسی در مورد جان دادن به اشیا است پس باهم در ارتباط است.

باز هم با آن اشاره‌هایی که کارگردان و تیم تولید تصمیم می‌گیرند که مخاطب را احمق فرض کنند مواجه می‌شویم. حتما اگر در رابطه با نباتات می‌خواهید رفرنس متناسب با این سریال پیدا کنید می‌توانید به ایه 74 سوره بقره، آیه 46 سوره ابراهیم و آیه 4 سوره زلزال مراجعه بفرمایید. در این ایه ها در رابطه با اینکه نباتات در قیامت با عنوان گواهی دهنده حاضر می‌شوند، مباحثی جذاب ارائه می‌شود.

نقد قسمت پنجم و ششم سریال آنها

در هر صورت اصرار کارگردان روی مسائل نباتات است. که ما آدم‌ها فقط می‌توانیم سوگ داشته باشیم و در و دیوار و هر آنچیزی که به آن اشیائ می‌گوییم نی‌توانند سوگ داشته باشند. در ادامه شعری از مولانا خوانده می‌شود:

ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم

در واقع مولانا هم در عالم عرفانی، در شعر خودش به همین مسئله اشاره می‌کند. که همه آنچیزی که در اطراف ما هستند می‌فهمند و شعور دارند. درواقع این اپیزود با پارادکسی که معلم در ارائه اطلاعاتش ایجاد میکند ما را با حقیقت بیشتر نزدیک می‌کند. چرا که به نظر حقیقت آن‌چیزی است که با متضادش برابر باشد. در کل هدف سریال همین آشنایی زدایی‌های مکرر و طولانی کردن فرآیند درک است که شما را در موقعیت دلهره‌آور رها کند.

در کل در پرده اول کارگردان میخواست اشاره کند که در کل اشیا اطراف جان دارند. پرده دوم بیشتر فکوس روی محمد بحرانی و رابطه‌اش با دختر روایت ما می‌باشد که گویا خیلی رفاقت خوبی دارند. پرده سوم اثبات هوش نباتات است؛ چون بواسطه آن صداها و تق تق‌هایی که وجود داشت، محمد بحرانی به یکسری اعداد، فرمول و به یکسری مسائل دست پیدا می‌کند که حائز اهمیت می‌شوند. در ادامه وقتی می‌گویند یکی خودکشی کرده است و وقتی به سرد خانه می‌رود یخچالی می‌بیند دقیقا همان یخچال با فرمول و اعداد خاصی است (سریال نامبر) که خانه‌اش است. و در آخر به این اپیزود امتیاز 6 از 10 را می‌دهیم و بهترین اپیزود بین شش اپیزود می‌شود همین اپیزود را معرفی کرد.

عوامل ؛ نقد قسمت پنجم و ششم سریال آنها

  • ژانر: ترسناک
  • نویسنده: سروش روح بخش
  • کارگردان: مهدی آقاجانی و میلاد جرموز
  • بازیگران: عرفان ابراهیمی، خسرو احمدی، پردیس احمدیه، آناهیتا افشار، محمد بحرانی، مجتبی پیرزاده، علیرضا جلالی تبار، دیبا زاهدی، حسام محمودی و نورا هاشمی
  • کشور سازنده: ایران
  • زبان اصلی: فارسی
  • شمار فصل‌ها: ۱
  • تهیه‌کننده: پرویز پرستویی
  • مدت: ۵۰ دقیقه
  • توزیع‌کننده: فیلم‌نت
  • شبکهٔ اصلی: شبکه نمایش خانگی
  • نخستین نمایش: ۶ خرداد ۱۴۰۰

بیشتر بخوانید:

در ادامه بسیار سپاسگزاریم که تا انهای نوشتار نقد قسمت پنجم و ششم سریال آنها ما را همراهی کردید. اگر نکته یا رازی در رابطه با این سریال می‌دانید و از دید ما پنهان مانده ات حتما در بخش کامنت‌ها در سایت فیگار آنها را با ما در میان بگذارید.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *