نقد سریال Clickbait ؛ هیاهوی رسانه ای و رفتار ما در اینترنت

وقتی ویدئویی در اینترنت پخش می‌شود که شخص گمشده را نشان می‌هد، شوک محوریت اصلی ساختار روایی می‌شود. با نوشتار نقد سریال Clickbait با فیگار بمانید.

آن شوهر و پدر آرام و دوست داشتنی ناگهان با تابلویی که در دست دارد اعتراف می‌کند زنان را مورد آزار قرار داده است. اگر این ویدیو در یک نقطه به پنج میلیون بازدید برسد، او نیز کشته می‌شود. نه همسرش سوفی (بتی گابریل) و نه خواهر کوچکترش پیا (زو کازان) نمی‌توانند این ادعاها را باور کنند. در ادامه با نوشتار نقد سریال Clickbait همراه فیگار بمانید تا ببینیم اوضاع از لحاظ فلسفی، روانشناختی و تکنیکی از چه قرار است.

نقد سریال Clickbait

هیاهوی رسانه ای و رفتار ما در اینترنت

فهرست مطالبی که در ادامه نوشتار بررسی سریال Clickbait خواهید خواند به شرح زیر است:

نقد سریال Clickbait, بررسی سریال Clickbait, نقد مینی سریال Clickbait
نقد سریال Clickbait, نقد مینی سریال Clickbait

در طول ساختار روایی مینی سریال Clickbait وحشت در حال افزایش است، زیرا تعداد کلیک بر روی ویدئوی ویروسی طور به طور مداوم در حال افزایش است و تنش در راستای مرگ و زندگی شکل و فرم خشونت باری را به خود می‌گیرد.

در حالی که پیا به طور مداوم در طول این روایت پر از تعلیق در کنار دوست خود روشن امیری (فینیکس راعی)، که به عنوان کاراگاه برای پلیس کار می‌کند، به تنهایی تحقیق می‌کند، سوفی و ​​دو پسرش اتان (کامرون انگلس) و کای (جیلین فلچر) باید عواقب اتهاماتی که به نیک بروئر وارد می‌شود، دست و پنجه نرم کنند. هیاهوی رسانه ای…

Clickbait واقعی تا حدودی آزاردهنده است زیرا همه ما به طریقی آن را تجربه کرده ایم. هنگامی که موضوعی جالب را در برخی از سایت‌ها پیدا می‌کنید و وقتی روی آن کلیک می‌کنید متوجه می‌شوید که محتوا آن چیزی نیست که شما امیدوار بودید. Clickbait روشی بسیار موثر برای جذب بازدید در سایت و وبلاگ های شما است. داستان اصلی با یه همچین مفهومی شروع می‌شود.

تجلیل ساختاری روایت – هیاهوی رسانه ای

نقد سریال Clickbait, بررسی سریال Clickbait, نقد مینی سریال Clickbait
نقد سریال Clickbait, نقد مینی سریال Clickbait

برای نتفلیکس غیر معمول نیست که مرتباً هر نکته‌ای را پس از نکته‌ای دیگر با پرسشی خاص جواب دهد. اما این سریال با عناصر رمزآلود بازی می‌کند. که در آن یک مورد آدم ربایی گیج کننده زندگی یک خانواده را زیر و رو می‌کند.

این سریال همچنین می‌تواند محبوب ترین سریال این روزهای نتفلیکس، بعد از سریال Squid Game باشد. حداقل فروش آن همه چیز را می‌گوید. این سریال یک طرح هوشمندانه و خاص از یک سناریوی معمولی آدم ربایی است.

حتی در شرایط عادی، این مسئله در طول ساختار روایتی مینی سریال Clickbait  به معنای حمله به اعصاب مخاطبان است. از این گذشته، همه‌ی شخصیت‌ها در لابلای ساختار روایی تحت فشار زمان هستند تا قربانی ربوده شده را به موقع پیدا کنند.

با این حال، واقعاً مهم این است که clickbait چگونه کنجکاوی را محکوم می‌کند. مردم می‌خواهند ببینند ویدیو درباره چیست، می‌خواهند بتوانند نظر خود را بیان کنند، اما مرگ نیک بر اساس تهدید شکل می‌گیرد. این تهدید با توجه به محوریت رسانه‌ها شکل غریبانه‌ی و و حشیانه خاصی را به خود می‌گیرد که حقیقتا روی اعصاب و روان انسان‌های حال حاضر کره زمین است. در واقع مخاطبان Netflix، که با مستند های جنایی حال می‌کنند از این سریال آنچنان لذتی می‌برند که تا مدت‌ها از یادشان نمی‌رود.

بگذارید اینطور بگوییم که همسر نیک، سوفی (بتی گابریل) و پیا (زویی کازان) از باور اینکه او گناهکار است خودداری می‌کنند. اما کم کم چیزهایی کشف می‌شوند که همه چیز را مبهم می‌کند.

هر قسمت دارای نامی است که به یک شخصیت اشاره می‌کند. مورد اول خواهر است و داستان او را در رابطه با پرونده نشان می‌دهد. سپس دیدگاه های دیگری را مشاهده می‌کنیم که به طرح اضافه می‌شود. این سریال ساختار روایی شبیه فیلم Rashomon از استاد کوروساوا را ندارد، اما جایی که هر شخصیت با یک فرم یا نوع مگاه خاص از یک حادثه صحبت می‌کند، کمی شباهت را به این شاهکار ژاپنی می‌دهد. هر شخصیت زوایای مختلفی را ارائه می‌دهد که با موارد قبلی در تضاد نیست، بلکه آنها را کامل می‌کند. قسمت هشتم شیوه نامگذاری قسمت ها تغییر پیدا می‌کند به نوعی هشدار است.

قبل از هرچیزی شخصیت پردازی وجود دارد تا بتوانیم پیوندهای خانوادگی نسبتاً پیچیده را درک کنیم. خواهر، همسر و بچه ها. بیایید بگوییم که برای شروع برخی از روابط نسبتاً تیره هستند. شخصیت‌ها در سریال از زمانی که شوهر، برادر و پدر گم می‌شود، به طریقی دیگر با هم ارتباط برقرار می‌کنند.

درام زیادی در مینی سریال تقلب وجود دارد. همه آنها به طرق مختلف واکنش نشان می‌دهند و برخی از روابط بیشتر از گذشته با مشکل مواجه می‌شوند؛ اما در عین حال با هم افزایی بیشتری نیز شکلا دیگری را به ساختار روایی می‌دهند. همه چیز بستگی به شرایط موجود دارد. داستان و فیلمنامه بسیار زیبا نوشته شده است. از بین رفتن علاقه و شور کنجکاوی در طول هشت قسمت که این سریال در آن قرار دارد سخت است.

خود اپیزودها بر روی یک فرد متمرکز می شوند. لزوماً ما همه رویدادها را از دیدگاه همه نمی بینیم، بلکه باید از یک فرد در یک زمان پیروی کنیم. این بدان معناست که ما بیشتر و بیشتر سرنخ هایی را از زوایای مختلف به آنچه ممکن است اتفاق افتاده دریافت کنیم. چرا او ربوده شد و آیا پس از 5 میلیون بازدید مستحق کشته شدن بود؟

تحلیل تکنیکی – ریتم بالا

نقد سریال Clickbait, بررسی سریال Clickbait, نقد مینی سریال Clickbait
نقد سریال Clickbait, نقد مینی سریال Clickbait

پیچ و خم های بی پایان و سرعت سریع در این سریال هیجان را دو چندان می کند: زمان استراحت ذهنی برای شما کم است، هشت قسمت تقریباً با سرعت از روی روان شما عبور می‌کنند. در عین حال، clickbait نیز بسیار سطحی است، نه موضوعات مورد بحث را عمیق می‌کند و نه جنایت شکل گرفته را. دومی فقط وسیله ای برای رسیدن به هدف است، همانطور که فیلمنامه نیاز دارد رفتار کنید، نه به دلایل روانی. در ادامه نوشتار نقد مینی سریال Clickbait همراه فیگار بمانید.

جامعه در سطح – رفتار ما در اینترنت

نقد سریال Clickbait, بررسی سریال Clickbait, نقد مینی سریال Clickbait
نقد سریال Clickbait, بررسی سریال Clickbait, نقد مینی سریال Clickbait

در جاهای مختلف در طول ساختار روایی، clickbait سعی می‌کند جامعه را بررسی کند. مهمتر از همه، رفتار ما در اینترنت و برخورد ما با یکدیگر مورد توجه قرار می‌گیرد، همراه با تمایل به پنهان سازی خود در ناشناس بودن در اینترنت.

اما این مفهوم شاید به اعماق نمی‌رود. حتی اگر رویکردهایی برای ارائه بیشتر وجود داشته باشد و بخواهید با این مسائل مرتبط شوید، در نهایت عامل سرگرمی محض در پیش زمینه است. و این بدان معناست که: هر چند دقیقه یکبار جهت جستجوی حقیقت همه چیز تغییر می‌کند. ناگهان پرتگاه هایی پدیدار می‌شود، چیزی که قبلاً به عنوان یک نکته قطعی تصور می‌شد، سراپا تردید را در وجود شما ایجاد می‌کند و می‌گذارد تا رسوبی سرسختانه در شما شکل بگیرد.

اگر بخواهیم شکل دیگری از تحلیل جامعه شناختی را برای شما رو کنیم، می‌شود گفت که کمدی‌ترین لحظات Clickbait به فقدان روح جامعه شناسی بسیار پیچیده مربوط می‌شود.

این مینی سریال سعی نمی‌کند رفتارهای مردم در اینترنت و شبکه های اجتماعی را به طور جدی مورد بررسی قرار دهد، این مسئله تنها نقطه شروع راه اندازی درگیری و جمع آوری رمز و رازی است که سعی می‌کند آن را در هشت قسمت حفظ کند. در قسمت پایانی تضاد جایگاه خاصی را در ساختار روایی می‌گیرد. روایت چیزهای بد را در مورد چت ها و برنامه های کاربردی برای ملاقات با مردم به ما یادآوری می‌کند. فناوری برای چیزهای بد خوب است، اما برای مسائل خوب بد. این حقیقتی است که در پایان با تضادش برابر می‌شود. برای مسائل خوب هیچ سریال پلیسی وجود ندارد.

در حال حاضر معمول است که مینی سریال های پلیسی یک پازل جاه طلبانه را برای پایان دادن به داستان به هر نحوی بهم می‌ریزند. این احتمال وجود دارد که یک روش خوب برای لذت بردن از این مجموعه ها این باشد که تماشای قسمت های پایانی را متوقف کرده و با تصاویر از شکل افتاده‌ی شخصیت‌ها در ذهن خود همه چیز را رها کنید.

بیشتر بخوانید:

از همراهی شما تا انتهای نوشتار نقد سریال Clickbait سپاس‌گزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار آگاه کنید. شما می‌توانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقاله‌ها، نقد‌ها و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسندگی مهمان کلیک نمایید.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *