نقد فیلم راشومون (Rashomon 1950) ؛ سردرگمی روایی بدون توضیح

[yasr_overall_rating]در این نوشتار قرار است به یکی از فیلم های کلاسیک جهان ساخته کوروساوا بپردازیم. در ادامه با فیگار و نقد فیلم راشومون همراه ما باشید.

راشومون (۱۹۵۰) که شاید ستایش شده ترین فیلم تاریخ سینمای ژاپن باشد، مثل بسیاری از فیلم های هالیوود، با ابهام و سؤالی بی جواب آغاز میشود. هیزم شکنی بارها و بارها زیر لب خطاب به روحانی معبد میگوید «نمی فهمم. اصلا سر درنمی آرم.»

یک آدم معمولی وارد میشود و از او میپرسد چه را نمیفهمد. راهب معبد با گفتن این که حتی آبوت کونن از معبد کیومیان نیز از آن سر درنمی آورد، ابهام را بیشتر میکند. هیزم شکن شروع میکند به تعریف ماجرا، و ما در فلاش بکی مربوط به سه روز قبل، آرام آرام شروع میکنیم به فهمیدن ماجرا. هیزم شکن در حال عبور از جنگل، با یک کلاه، یک تکه طناب، و یک جعبه نظر قربانی، که در مسیر پراکنده اند، روبه رو میشود. او سپس ناباورانه به پیکری بی جان میرسد.

نقد فیلم راشومون (Rashomon 1950)

سردرگمی روایی بدون توضیح

در این نوشتار به مسائل زیر خواهیم پرداخت:

  • سردرگمی روایی بدون توضیح
  • تناقضات حل ناشده
  • وحدت روایی و پایان
  • انسجام یا پراکندگی رویدادهای پیرنگ
  • قاب داستان، و اعتبار روایت
  • عوامل فیلم
نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما
نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما

در این جا دیگر هیچ شباهتی به سنت های روایت کلاسیک هالیوود وجود ندارد. همشهری کین با مردی در حال مرگ که واژه «رزباد» را بر زبان میراند آغاز میشود اما کسی معنی این واژه را نمیداند و کل فیلم ماجرای تلاش برای شناختن معنای این واژه است. در فیلم بکش عزیزم (۱۹۴۴) شخصیت اصلی فیلم در یک اتاق بازجویی مخوف در حالی که چشمانش با دستمالی بسته شده، از یک مأمور پلیس میپرسد «بچه ها، به من بگید من یکی دو نفر رو کشتم؛ چیزی توش هست؟» بقیه فیلم، شرح پاسخ این سؤال است.

پارک ژوراسیک نیز با کشته شدن مردی به دست موجودی هیولا مانند و چند رویداد سؤال برانگیز دیگر آغاز میشود. در همشهری کین، ما سرانجام میفهمیم رزباد نام سورتمه ای بوده که قهرمان فیلم در کودکی با آن روی برف ها بازی میکرده است.

در بکش عزیزم، میفهمیم عامل قتلها چه کسی بوده و چرا چشم قهرمان فیلم بسته است. در پارک ژوراسیک نیز همه ابهامات ماجرا در پایان فیلم حل میشود. راشومون را به کلی متفاوتی می پیماید. ما ابتدا شهادت راهب را در دادگاه میشنویم که میگوید او آن مرد و همسرش را پیش از این که مرد کشته شود در راه دیده است، و سپس شاهد شهادت مردی هستیم که راهزنی را دستگیر کرده که به کشتن مرد اعتراف کرده است.

آن مرد مدعی است راهزن را در حالتی دستگیر کرده که از اسبش زمین خورده بوده. راهزن این ادعا را قطع میکند و مدعی میشود که هرگز از اسب به زمین نیفتاده اما به دلیل نوشیدن آب از چشم های مسموم، بیمار شده و داشته استراحت میکرده. اما او بعد میپذیرد که مرد را به ضرب شمشیر کشته و به همسرش تعدی کرده است.

نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما
نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما

تناقضات حل ناشده ؛ نقد فیلم راشومون (Rashomon 1950)

این مسأله که راهزن از اسب به زمین افتاده یا برای استراحت از اسب پیاده شده است ظاهرا اهمیت چندانی ندارد، اما خبر از تکرار همین دوگانگی در جنبه های مهم تر فیلم میدهد. اولین تناقض صریح فیلم که هرگز هم حل نمیشود همین است.

حالا نوبت همسر مرد است که داستان دست درازی به خود و کشته شدن شوهرش را تعریف کند؛ اما روایت او نقیض روایت راهزن است. در روایت او، احتمالا خود او، نه راهزن، شوهرش را با خنجر کشته است. چون تنها سه روز از وقوع قتل گذشته و جسدشوهر نیز پیداشده، میتوان فکر کرد کار سختی نیست که جسد را معاینه کنند و ببینند او با خنجر کشته شده یا شمشیر – اما هرگز معلوم نمیشود چرا این کار ساده صورت نمیگیرد.

ما حتی نتیجه دادگاه و خود قضات را هم نمیبینیم. به علاوه، در روایت راهب نه تنها روایت زن از ماجرا کاملا متضاد با روایت راهزن است، بلکه شخصیتی که به زن نسبت داده میشود نیز به کلی رد میشود.

از نظر راهزن، او زنی نیرومند است، و راهب او را زنی مفلوک و بیچاره میداند. حالا ما نه تنها با روایات متناقضی از یک ماجرا، بلکه با شخصیت های متناقضی که به آدم‌های درگیر در ماجرا نسبت داده میشوند نیز روبه رو هستیم. چون بیشتر اطلاعات مان را از فلاش بک های مختلف میگیریم، نحوه وقوع رویدادها را هم به اشکال متناقضی میبیینم.


بیشتر بخوانید:

نقد فیلم محله چینی ها (Chinatown 1974)

نقد فیلم جویندگان (The Searchers 1956)


مرد عامی، یعنی تنها کسی که مستقیم ماجرا را ندیده است، میگوید هرچه بیشتر میشنود بیشتر سردرگم میشود. تماشاگران فیلم هم به او بی شباهت نیستند. در فیلم هالیوودی کلاسیکی مثل پارک ژوراسیک، الان زمان مناسبی بود برای این که استیون اسپیلبرگ چهار نعل به سمت گره گشایی بتازد و همه ابهامات را روشن کند و پرسشهای اصلی فیلم را پاسخ دهد.

اما کوروساوا به جای روشن کردن ابهامات، روایت دیگری کاملا مخالف با هر دو روایت قبلی عرضه میکند. برای کامل کردن سردرگمی تماشاگر، این روایت از زبان شخص مقتول و توسط یک واسطه احضار روح بیان میشود. هرچند شهادت یک مرده از زبان یک واسطه برای تماشاگر قرن بیستمی قابل قبول نیست، اما چون ماجرای فیلم در قرن دوازدهم میگذرد، بسیار خوب! آن را میپذیریم.

البته فلاش بک مربوط به روایت این واسطه احضار روح هم مثل دیگر فلاش بک ها با همان شکل و با همان سندیت و اعتبار ارائه میشود، و با حضور این واسطه در دادگاه، قاعدتا قضات نیز همان وزنی را برای این شهادت قائل اند که برای روایت دیگران قائل بودند. در این روایت، شوهر کشته نمیشود، بلکه با خنجر خودکشی میکند.

همشهری کین را میتوان با این فیلم مقایسه کرد، چون در آن فیلم هم رویدادهای زندگی کین را اطرافیانش از زاویه دید خود تعریف میکردند. البته آنها در حقیقت ماجرا اختلافی نداشتند و اگر اختلافی در میان شان وجود داشت به دیدگاه شان نسبت به کین مربوط میشد؛ و معنای رزباد نیز در پایان فیلم روشن میشود. راشومون ابدا این گونه عمل نمی کند. در واقع این فیلم نه تنها هیچ ابهامی را روشن نمیکند، بلکه حتی سرانجام دادگاه را نیز به ما نشان نمیدهد.

نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما
نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما

وحدت روایی و پایان ؛ نقد فیلم راشومون (Rashomon 1950)

مثل کاری که در مورد فیلم پارک ژوراسیک انجام دادیم، برای راشومون نیز چارچوبی برای پیرنگ ترسیم میکنیم. هر دو نمای آغاز و پایان راشومون، تصویری است از دروازه درهم شکسته راشومون – جایی که ماجرای فیلم در آن جا نقل میشود.

فیلم با صحنه ای بارانی آغاز میشود که در آن، راهب و هیزم شکن قاعدتا برای در امان ماندن از باران به ساختمان نیمه مخروبه دروازه پناه برده اند. مرد عامی نیز به همین دلیل به ساختمان وارد میشود و دیگران روایات خود را برای او تعریف میکنند.

وقتی باران بند می آید، مرد عامی از ساختمان بیرون میرود و فیلم با نماهایی از دروازه پایان میگیرد. مثل دو نمای مربوط به هاموند در محل فرود هلیکوپتر، نماهای دروازه نیز چارچوب راشومون را شکل میدهند. در واقع فیلم همان جا آغاز میشود و همان جا پایان میگیرد اما بر خلاف نماهای هاموند، ابهامات مربوط به رویدادهای میانه این دو نما روشن نمیشود.

در واقع فیلم با روشن کردن ابهامات پایان نمیگیرد، بلکه با بند آمدن باران به پایان میرسد. به عبارتی، فیلم به پایان نمیرسد، بلکه در جایی متوقف میشود. قصه گویان فیلم بدون این که ابهاماتی که از روایات مختلف ماجرا ایجاد شده است را روشن کنند، هریک به سویی میروند.

برای تأکید بر بی منطق بودن پایان فیلم، عنصر روایی به کلی متفاوتی پا به عرصه میگذارد: کودکی رهاشده در دروازه راشومون پیدا میشود. مرد عامی، لباس های او را میدزدد؛ راهب، او را نوازش میکند؛ و هیزم شکن، او را به خانه میبرد تا همراه با بچه های دیگرش بزرگ کند.

نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما
نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما

انسجام یا پراکندگی رویدادهای پیرنگ ؛ نقد فیلم راشومون (Rashomon 1950)

مثل بسیاری از موارد دیگر در فیلم، حضور بچه نیز ارتباط اندام واری با پیرنگ فیلم ندارد. در یک فیلم کلاسیک هالیوودی، در این جا باید حقیقت ماجرای قتل و تعدی برای تماشاگر روشن میشد. یکی از سنتهای تقریبا عام در سینمای کلاسیک هالیوود این است که جویندگان رسمی و قانونی حقیقت، در دستیابی به آن در میمانند، اما تماشاگران و چند شخصیت ویژه، به این موهبت دست میابند.

مثلا در همشهری کین، تنها تماشاگران اند که میفهمند معنای رزباد چیست. در مردی که لیبرتی والانس را کشت، تنها چند نفر از دست اندرکاران ماجرا و چند نفر از گزارشگران میفهمند چه کسی لیبرتی والانس را کشته است، اما تصمیم میگیرند حقیقت را برای همیشه پنهان نگه دارند.

اما در هر دو فیلم، تماشاگر حقیقت را میفهمد. در راشومون هیچ کس به حقیقت ماجرا دست نمیابد. از این جا نباید به این نتیجه رسید که راشومون در بیان روایت خود ناتوان است، بلکه بر اساس سنت های کاملا متفاوتی با سنت قصه گویی کلاسیک هالیوود عمل میکند.

این فیلم، در متن سینمای هنری جهان که بارها صراحتا پیش فرض های سنت قصه گویی سینمای کلاسیک هالیوود، مثلا شیرفهم کردن تماشاگر در مورد عناصر پیرنگ را مورد نقد قرار داده است به راحتی جا میافتد. سنتهای روایت، متعدد و گوناگون اند.


بیشتر بخوانید:

نقد فیلم زیر دریایی (Das Boot 1981)

نقد فیلم همشهری کین (Citizen Kane 1941)


سنت روایت کلاسیک، عناصر پیرنگ را چنان منسجم در هم میبافد که در آن، همه عناصر برهم منطبق اند و جایی برای هیچ عنصر نابجایی وجود ندارد. در پارک ژوراسیک، آلن گرانت پسربچه ای را با تعریف تکنیک شکار دایناسور ولوسیراپتور به وحشت می اندازد؛ کمی بعد یک ولوسیراپتور واقعی را میبینیم که با همین تکنیک، یک شکارچی سرد و گرم چشیده را پاره پاره میکند.

در راشومون، هیزم شکن در صحنه جنایت، یک جعبه نظر قربانی پیدا میکند. در پایان فیلم، یک جعبه نظر قربانی را کنار بچه سرراهی میبینیم. فیلمنامه نویس سینمای هالیوود وسوسه میشود که این بچه را بچه آن زوج بیچاره بداند، و بنابراین با استفاده از جعبه نظر قربانی، آن زوج را به شکلی منسجم با متن ماجرا یکپارچه میکند.

راشومون چنین وسوسه ای ندارد و رویدادها را مجزا و بی ارتباط میخواهد. با این نوع پرداخت بی انسجام روایت، مشکل بتوان نقشمایه‌های مستقل را از نقشمایه‌های وابسته تفکیک کرد. در سینمای کلاسیک، این کار ساده است. نقشمایه‌های وابسته آنهایی اند که مستقیما در زدودن ابهامات اصلی فیلم مشارکت دارند. اما در راشومون، ابهام اصلی تنها چندلایه می شود و هرگز زدوده یا روشن نمیگردد.

چشمه آب مسموم، شمشیر کره ای محبوب راهزن، یا جعبۂ نظر قربانی، چه ارتباط اندام واری با داستان دارند؟ و یا در مقیاسی کلی تر، چرا روایت همسر با روایت راهزن، و یا روایت شوهر با روایت همسرش هم خوان نیست؟ یکی از دلایل متعارف دروغ گفتن در دادگاه این است که شخص مجرم میخواهد خود را از محکومیت خلاص کند؛ اما چنین عرفی در راشومون عمل نمیکند، چون هر سه روایتگر مدعی اند مرد را خودشان کشته اند و راهزن نیز داوطلبانه اتهام تعدی را میپذیرد.

به علاوه، منطق متعارف حکم میکند که انگیزه لازم برای بیان حقیقت را داشته باشند، چون هرسه روایتگر سایه مرگ را بر سر خود احساس میکنند. راهزن خیال میکند اعدام خواهد شد، زن سعی میکند خود را در رودخانه غرق کند، و مرد هم که کشته شده است پس چرا باید دروغ بگویند؟ البته میتوان برای این سؤال پاسخ هایی جعل کرد، اما مسأله این است که فیلم کاری به پاسخ آن ندارد.

نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما
نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما

در مورد هیزم شکن، قضیه اندکی فرق میکند، چون ممکن است او شمشیر را دزدیده باشد و حالا بخواهد با شهادت دروغ آن را پنهان کند. اما به هر حال حتی این توجیه نیز کمکی به زدودن ابهامات دیگر نمیکند. راشومون قواعد روایت کلاسیک را آشکارا در هم میریزد، و مثل دیگر آثار سینمای هنری جهان، داستانی را که تعریف میکند نباید روشن سازد، بلکه باید در ابهام باقی بگذارد. و به علاوه، پیرنگ آن نیز نباید به نتیجه ای روشن منجر شود، بلکه باید حل ناشده و مبهم باقی بماند.


بیشتر بخوانید: نقد فیلم Scarface (صورت زخمی)


بخشی از هدف فیلم این است که بگوید ماجرای بیشه زار جنگلی را نمیتوان درک کرد و شهادت شهود هم، به دلایلی که برای هیچ کس روشن نیست، واثق و معتبر نیست. با این همه، در عین حالی که فیلم همه روایات ماجرای قتل در جنگل را سست میکند، مفهوم قاب داستان را تضعیف نمیکند.

قاب داستان، و اعتبار روایت ؛ نقد فیلم راشومون (Rashomon 1950)

قاب – داستان، تکنیک‌های روایی بسیار محافظه کارانه ای دارد، و با روایت کلاسیک بسیار نزدیک است، و از همه آشکارتر، موثق و قابل اعتماد است. در قاب داستان، چیزی متناقض با داستانی که در دروازه راشومون روایت میشود وجود ندارد.

در این واقعیت که باران میبارد یا هر کدام از شخصیتها هویت ویژه ای دارند، هیچ سؤال یا تردیدی وجود ندارد. در داستان بیشه زار پردرخت، برعکس، همه چیز مملو از تناقض و ابهام است. شخصیتها به شکل های متفاوتی نشان داده میشوند.

ما حتی در مورد نکات اصلی ماجرا، مثلا این که مرد جان خود را چطور از دست داده و یا این که مرگ او در اثر یک جنایت بوده یا خودکشی یا یک حادثه نیز نمیدانیم. رفت و برگشت مداوم فیلم به شهادت آدم های مختلف نیز کمکی نمیکند. در فیلمی از سینمای کلاسیک، مابه رفتار شخصیتها دقیق میشویم تا با نشانه ای متوجه شویم در شهادتشان حقیقت را بیان میکنند یا نه.

اما راشومون هیچ نشانه ای از این نوع عرضه نمیکند و تنها تناقض است و بس. ما نمیدانیم حقیقت ماجرای جنگل چیست؛ هرچند حقیقت مربوط به خود دروازه راشومون را میدانیم. ما میدانیم سه مرد برای حفاظت خود از باران به آن جا پناه میبرند و جزئیات داستانی گیج کننده را برای هم تعریف میکنند.

آنها بچه ای سرراهی پیدا میکنند، باران بند می آید، و هر کدام از آنها پی کار خود میروند. در این امور هیچ تناقضی وجود ندارد و همه چیز روشن و آشکار است. ورود پرسر و صدای مرد عامی به آرامش راهب و هیزم شکن، بی شباهت به مزاحمت راهزن در سفر جنگلی مرد و همسرش نیست.

مرد عامی نیز مثل راهزن، رفتار تند و پرسر و صدا و پرخاشگرانه ای دارد و بی اعتنایی اش به اصول اخلاقی، شلیک خنده تمسخرآمیزی به راه می اندازد. هیزم شکن و راهب، داستان جنگل را برای او تعریف می کنند و او میپذیرد که از شنیدن آن سردرگم شده است، اما این سردرگمی ابدا او را ناراحت نمیکند.


بیشتر بخوانید:

نقد فیلم کازابالانکا (Casablanca 1942)

نقد فیلم جاذبه مرگبار (Fatal Attraction 1987)


راهب سعی میکند به داستان معنایی ماورایی وفاجعه آمیز ببخشد، اما مرد عامی از تعابیر مبالغه آمیز و متظاهرانه راهب برآشفته نمیشود و میگوید که ترجیح میدهد به صدای باران گوش کند تا موعظه ملال آور راهب. او ضمنا میگوید که داستان های قتل و جنایت تمامی ندارند و این داستان هم فقط یکی از آنهاست.

نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما
نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما

تناقض روایات راهب و هیزم شکن، او را ناراحت نمیکند و تنها میگوید از داستان‌های خوب لذت میبرد. در پایان ماجرا، او تناقضات را آن چنان آشکار میبیند که هیزم شکن را وادار میکند بپذیرد که همه آن چه شاهد بوده را تعریف نکرده، و از او میخواهد چیزی که خود به عینه دیده را بازگو کند. او همچنین به طور ضمنی میگوید هیزم شکن شمشیر را دزدیده و بنابراین داستان او را باید با کمی تردید نگاه کرد.

اما برای او هیچ چیز اهمیت یک قصه خوب را ندارد. زمانی که بچه سرراهی پیدا میشود، او همه رخت و لباس بچه را میدزدد و میرود. او از شنیدن این همه قصه خسته شده و حالا دلیل کافی برای ترک محل دارد. اما رفتن او چیزی از ابهام پیرنگ را حل نمیکند.

تنها داستانی که در کل فیلم کم وبیش موجه و منطقی می نماید، روایت اوست. او در ابتدای فیلم وارد میشود، یک داستان جذاب میشنود، و به دنبال کار خود میرود. اما علت رفتن او حل شدن ابهامات قصه نیست؛ او محل را ترک میکند، چون میخواهد با لباس هایی که دزدیده فرار کند، چون باران بند آمده است، و چون از این ماجرا به حد کافی چیزهایی به چنگ آورده است.

فیلم زمانی به پایان میرسد که راهب بیهوده اعلام میکند همچنان به نوع بشر ایمان دارد و بچه سر راهی را به اتفاق هیزم شکن با خود میبرند. اما این تعبیر راهب خیلی قابل باور نیست و هیزم شکن بر اساس انگیزه ناشناخته ای بچه را به خانه خود میبرد.

راشومون نزدیک نیم قرن است که به خاطر کندوکاو نیرومند و بحث انگیز در ماهیت حقیقت، مورد ستایش قرار گرفته است، اما نه نمونه ای است از سینمای کلاسیک هالیوود و نه میخواهد چنان باشد. فیلم ها به شیوه های مختلفی داستان خود را بیان میکنند.

نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما
نقد فیلم راشومون, فیلم راشومون, نقد فیلم rashomon, بهترین فیلم های کلاسیک جهان, بهترین فیلم های کلاسیک تاریخ سینما

عوامل فیلم ؛ نقد فیلم راشومون (Rashomon 1950)

  • کارگردان: آکیرا کوروساوا
  • تهیه‌کننده: مینورو جینگو
  • نویسنده: آکیرا کوروساوا و شینوهو هاشیموتو بر اساس دو داستان کوتاه از ریونوسوکه آکوتاگاوا
  • بازیگران: توشیرو میفونه،‌ ماسایوکی موری، ماچیکو کیو، تاکاشی شیمورا و مینورو چیاکی
  • موسیقی: فومیو هایاساکا
  • فیلم‌بردار: کازئو میاگاوا
  • تدوین‌گر: آکیرا کوروساوا
  • تاریخ‌ انتشار: ۲۵ اوت ۱۹۵۰
  • مدت زمان: ۸۸ دقیقه
  • کشور: ژاپن
  • زبان: ژاپنی
  • هزینهٔ فیلم: ۲۵۰٬۰۰۰ دلار
  • فروش گیشه: ۹۶٬۵۶۸ دلار

بیشتر بخوانید:

نظر خود را در خصوص بررسی و نقد فیلم راشومون با فیگار در بخش کامنت‌ها به اشتراک بگذارید. نظرات شما موجب خرسندی و بهبود نوشتار ما خواهد شد.


One thought on “نقد فیلم راشومون (Rashomon 1950) ؛ سردرگمی روایی بدون توضیح

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *