فیلم علمی تخیلی Dune جدا از جلوه های بصری خیره کننده اش، دیالوگ های فراموش نشدنی داشت، اما کدام یک از آنها به عنوان بهترین دیالوگ های فیلم Dune برجسته است؟
به راحتی میتوان کارگردان Denis Villeneuve Dune را به خاطر جهان گسترده و تصاویر خیره کننده اش در فیلم تل ماسه ستایش کرد، اما فیلمنامه خوب با دیالوگ های تاثیرگذار و قدرتمند آن را نباید نادیده گرفت.
شما همراهان عزیز با خواندن مقاله های مرتبط با فیلم Dune را که در سایت فیگار نوشته شده، میتوانید از اینکه چگونه این فیلم خارق العاده بر اساس رمان نمادین فرانک هربرت در سال 1965 با همین نام ساخته شده است، اطلاعات کافی کسب کنید. جای تعجب نیست که دیالوگ های تاثیرگذار فیلم Dune فراموش نشدنی باشند.
بهترین دیالوگ های فیلم Dune
مهم ترین ها و تاثیرگذارترین ها !
بهترین دیالوگ های فیلم تل ماسه معمولاً در نقاط عطف مهم یا رویدادهای مهم شکل میگیرد. از آزمون مادر موهیام تا حمله بارون هارکونن به آراکیس، لحظات کلیدی فیلم با دیالوگ های غم انگیزی که به دنیای بیگانه و خارقالعاده Dune روح میبخشد، ساختارمند میشود.
دانکن آیداهو
رویاها داستان های خوبی میسازند، اما اتفاق های مهم زمانی اتفاق میافتد که ما بیدار هستیم.
بازیگران درخشان این فیلم مدتها قبل از اکران آن به طرفداران Dune دلیلی برای هیجانانگیختگی داد و دانکن یکی از موردانتظارترین شخصیتهای یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی 2021 بود. از همان لحظه ای که دانکن برای اولین بار در فیلم نشان داده میشود، نشان میدهد که او قرار است فردی دوست داشتنی باشد.
نزدیکی او با پل زمانی آشکار میشود که وارث جوان سلطنتی نگرانی خود را در مورد رویا به شمشیرزن ابراز میکند. بدیهی است که دانکن از مرگ فرضی خود در خواب پل متزلزل شده است، اما او این را از دوستش پنهان میکند. او انتخاب میکند که خوشبین باشد، به پل اطمینان میدهد و به او میگوید که نگران رویای خود نباشد. در حالی که دانکن کار بزرگی برای آرامش دادن به دوستش انجام میدهد، اما متاسفانه در نهایت اشتباه میکند. در ادامه با نوشتار دیالوگ های مهم فیلم Dune با فیگار بمانید.
گورنی هالک
هنگامی که ضرورت بوجود بیاد باید بجنگی، مهم این نیست که حالشو داشته باشی یا نداشته باشی.
در لحظهای پرتنش در فیلم، پل ناخواسته وارمستر گارنی را عصبانی میکند که با بیاحتیاطی به او میگوید که حوصله تمرین کردن ندارد. گورنی سریع به او پاسخ میدهد و به وارث سلطنتی یادآوری میکند که باید در هر زمان آماده جنگ باشد.
برخلاف پل، گورنی صدها نبرد را دیده است و میداند که حرکت به آراکیس چقدر میتواند خشونت بار باشد. وظیفه او این است که مطمئن شود دوک آینده به اندازه کافی ماهر و قوی است تا از خود در برابر خطرات احتمالی در سیاره بیگانه دفاع کند. واکنش تهاجمی گورنی برای پل، قابل درک، اما تکان دهنده است.
بیشتر بخوانید:
دوک لتو آتریدس
یک مرد بزرگ به دنبال رهبری نیست؛ بلکه به آن فراخوانده شده است.
پسر و وارث دوک آتریدس، پل، مبارزات و آشفتگی های او را میبیند که با رهبری همراه است. وقتی پل ایده عدم تبدیل شدن به دوک بعدی را مطرح میکند، به نظر نمیرسد که پدرش شوکه شده باشد.
لتو فاش میکند که هرگز آرزوی رهبری بودن را نداشته است، اما وقتی “به آن فراخوانده شد” مسئولیت را پذیرفت. لحظه ای تکان دهنده وجود دارد که او توضیح میدهد که حتی اگر پل هرگز این عنوان را نپذیرد، همچنان “تنها چیزی” خواهد بود که دوک “همیشه” به آن نیاز خواهد داشت: پسرش.
مادر موهیام
حیوانی که در تله گرفتار شده است… برای فرار، پای خود را میجود. تو چه خواهی کرد؟
وقتی پل و مادر موهیم برای اولین بار همدیگر را ملاقات میکنند، بلافاصله از یکدیگر متنفر میشوند. نگرش تحقیرآمیز پل و استفاده ناپسند مادر مقدس از صدا بر وارث جوان باعث ایجاد تنفر بین این دو میشود.
بیشتر بخوانید:
اوضاع زمانی بدتر میشود که پای جعبهای مرموز وسط میآید. حس درد تنها چیزی است که در این جعبه وجود دارد. پل دستش را در جعبه میگذارد و مطمئن میشود که از تمام قدرتش استفاده میکند تا در مقابل جعبه و درد شکست نخورد. گویی درد طاقتفرسا کافی نبود، مادر بزرگوار به او طعنه میزند و به او جرات میدهد که شکست هم خوب چیزی است. این سکانس با تبادل حس استرس شکل خود را حفظ میکند. یکی از سکانسهایی است که بعد از آن کارگردان به علت بازی تیموتی گریه میکند.
ولادیمیر هارکنن
چه موقع هدیه هدیه نیست؟
برادرزاده بارون هارکونن، کنت رابان، از تصمیم امپراتور برای انتقال سرپرستی آراکیس به آتریدس خشمگین است. او با عصبانیت از عمویش میپرسد که چرا رهبر آنها این مالکیت را از آنها میگیرد، که بارون به آرامی پاسخ میدهد.
بارون به هیچ وجه نگران آراکیس نیست، زیرا میداند همه چیز طبق نقشه فریبنده او پیش میرود. «هدیهای» که خانواده آتریدس دریافت میکنند چیزی نیست جز فریبکاری برای منحرف کردن آنها از نقشه شیطانی هارکونن. این سکانس یک فضاسازی وحشتناک را در خود دارد که به مخاطبان از هرج و مرج آینده هشدار میدهد.
بیشتر بخوانید:
لیت کینز
من مأمور شده ام که چیزی نگویم، چیزی نبینم.
سیاره شناس امپراتوری، لیت، تهاجم وحشیانه و نابودی آراکیس را میبیند. وقتی دانکن به او التماس میکند که شاهد شود و درباره آنچه در این سیاره دیده است شهادت دهد، دانکن را به یاد سوگند خود به امپراتور میاندازد.
خوشبختانه، لیت در نهایت متوجه میشود که دیگر نمیتواند کنار بماند و چیزی نگوید، بنابراین قوانین را زیر پا میگذارد و با نجات لیدی جسیکا و پل مداخله میکند. در طول راه، طرفداران این حس را پیدا میکنند که او ممکن است چیزی را در مورد خودش پنهان کند. لیت ممکن است چیزی بیش از یک ناظر صرف باشد – او پتانسیل تبدیل شدن به یکی از قدرتمندترین زنان در فیلم های علمی تخیلی را دارد.
جیمیس
معمای زندگی مشکلی برای حل نیست، بلکه واقعیتی است که باید آن را تجربه کرد.
Fremen Jamis گاهی اوقات دیالوگهایی را بیان میکند که به نظر میرسد مستقیماً از بهترین فیلم های فلسفی تمام دوران خارج شده اند. یکی از عمیقترین دیالوگ های فیلم Dune زمانی شنیده میشود که با جیمیس ملاقات میکند. وارث جوان با رفتن به سمت جریان و تجربه یا راز زندگی درس مهمی در مورد یادگیری رها کردن یا رها شدن میآموزد.
بیشتر بخوانید:
پل آتریدس
جاده من به بیابان منتهی میشود.
در یکی از هیجانانگیزترین صحنههای فیلم دون، پل از رفتن به خارج از دنیای معمول امتناع میکند و به مادرش یادآوری میکند که در مسیر درستی است. او بانو جسیکا و فریمنها را شگفتزده میکند، وقتی میگوید که چگونه پدرش به آراکیس آمد؛ نه برای ادویه، نه برای ثروت، بلکه برای قدرت.
پس از سفر طولانی او برای رسیدن به فریمن ها و رویارویی طاقت فرسا با جیمیس، آنها به طور پیش بینی شده درخواست او را برای رفتن با آنها میپذیرند. چانی این لحظه را به بهترین نحو توصیف میکند… هنگامی که به پل میگوید که “این فقط آغاز است”، بدین معنی که ماجراهای بزرگتری در راه است.
جسیکا
من نباید بترسم. ترس ذهن رو نابود میکنه. ترس همان مرگ کوچکی است که نابودی میآورد.
اگر خطی وجود داشته باشد که بیشتر بینندگان از فیلم حماسی علمی تخیلی آن را به خاطر بسپارند ، آن را از سرود بانو جسیکا در مورد روبرو شدن با ترس هایش می دانند. او این قطعه را وقتی احساس می کند که تحت فشار و اضطراب قرار دارد می گوید ، مانند زمانی که مادر بزرگوار پل را آزمایش می کند یا وقتی با پسرش در طوفان شن پرواز می کند.
او برای آرام کردن خود در موقعیت های استرس زا شروع به شعار دادن می کند و به خود یادآوری می کند که باید “اجازه دهد که از روی او و از طریق او عبور کند”. هنگامی که او به یاد می آورد که “وقتی ترس از بین رفت، هیچ چیز وجود نخواهد داشت” و فقط او “می ماند”، قدرتی را که برای فشار دادن به آن نیاز دارد، دوباره به دست می آورد. این یک شعار مفید است که برخی از طرفداران حتی ممکن است مدتها پس از اتمام تماشای فیلم، خود را در حال خواندن آن بیابند.
بیشتر بخوانید:
- بهترین فیلمها و سریالهای 2022
- بهترین فیلمها و سریالهای 2021
- بهترین فیلم های نتفلیکس 2022
- بهترین سریال های نتفلیکس 2022
- بهترین فیلم های دی سی 2022 (DC)
- بهترین فیلم های 2022
- بهترین فیلم های ترسناک 2022
- بهترین فیلم های علمی تخیلی 2022
- بهترین انیمیشن های 2022
- بهترین فیلم های مارول 2022
- بهترین فیلم های هندی 2022
از همراهی شما تا انتهای نوشتار مهم ترین دیالوگ فیلم تل ماسه سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقدها و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسندگی مهمان کلیک نمایید.