گیلرمو دل تورو یکی از معتبرترین نویسندگان جهان است، اما برخی از فیلمهای او، مانند پسر جهنمی، بیش از دیگران، مانند Mimic، ارزش بیشتری برای بارها دیدن را دارند. با نوشتار بهترین فیلم های گیلرمو دل تورو همراه با فیگار بمانید.
گیلرمو دل تورو یکی از مورد احترامترین و مطرحترین فیلمسازان جهان است. دیدگاه سینمایی منحصر به فرد او با ترکیب هیجانات ژانر فانتزی (بهترین فیلم های ترسناک فانتزی) و ترسناک با وحشتهای دنیای واقعی مانند جنگ و فاشیسم و ناپدریهای سادیست تعریف میشود. اما، مانند هر کارگردانی، هر فیلم دل تورو برنده نیست. برخی از فیلم های او قوی تر از بقیه هستند.
بررسی و معرفی بهترین فیلم های گیلرمو دل تورو
دانلود فیلم های گیلرمو دل تورو
فهرست عناوینی که در ادامه نوشتار بهترین فیلم های گیلرمو دل تورو خواهید خواند به شرح زیر است:
- Mimic 1997
- Hellboy 2: The Golden Army 2008
- Blade II 2002
- Cronos 1993
- Pacific Rim 2013
- Nightmare Alley 2021
- Crimson Peak 2015
- The Devil’s Backbone 2001
- The Shape of Water 2017
- Pan’s Labyrinth 2006
- Pinocchio 2022
شاهکارهای واقعی او، مانند Pan’s Labyrinth و The Shape of Water – اگر به اکشنهای ابرقهرمانی مانند Blade II و Hellboy اشاره نکنیم – بی نهایت لذت بخش هستند. اما برخی از فیلمهای دیگر او، مانند Mimic و Crimson Peak، ارزش کمتری را برای دیدن دارند که ما خواستیم در این مقاله اشارهای به این دو فیلم داشته باشیم که برای دیدن به انتهای لیست خود منتقلشان کنید.
تورو با هیجان و زیرکی خاصی از تصاویر گوتیک (بهترین فیلم های ترسناک گوتیک) و نمادگرایی مذهبی در داستانهایی درباره هیولاهای دلسوز استفاده میکند، مانند آدمهای دوگانهای که ترفندهایش مردم را به قتل میرساند یا یتیمی شیطانی که فقط میخواهد خود را به اثبات برساند.
Mimic 1997
تقریباً ناعادلانه است که این یکی را کلاً در لیست قرار دهیم. در تفسیر نسخه نهایی کارگردان، دل تورو اذعان داشته که این فیلم واقعاً دیدگاه او نیست و بهشدت توسط تهیهکنندههای استودیو مورد تسویه قرا گرفته است. به هر حال این فیلم در شکل نهایی خود یک فیلم ترسناک با کیفیت پایین است با ترکیبی از اشتیاق دل تورو به هیولاها.
سقوط و شکست تقلید از جایی شروع میشود که مخاطب واقعاً نمیتواند برای کاراکترها و سرنوشتشان اهمیتی قائل شود. یک تمِ جانبی و جذاب در فیلم وجود دارد که موقعیت انسان را در بالای زنجیره غذایی زیر سؤال میبرد. در تصویر کلی هنوز هم دیدگاه دل تورو در پیدا کردن رابطه بین انسان و هیولا به چشم میخورد؛ اما هرگز به طور کامل در جای خود قرار نگرفته است. چون شما میتوانید تمام اصلاحات که او مجبور به انجامشان شده است را ببینید. اگر دل تورو روزی بخواهد به تقلید برگردد و آن را با دیدگاه اصلی خود و بدون محدودیت بازسازی کند، من با خوشحالی به تماشای آن مینشینم حتی با اینکه هنوز از حشرات متنفرم و باعث چندشم میشوند.
Hellboy 2: The Golden Army
سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰، آثار ابرقهرمانی در حال شکل گرفتن بودند و سازندگانی سعی میکردند تا با اقتباس از کیمک بوک، داستانهایی از موجوداتی با قدرت فراتر از انسانها را بیان کنند که به اصطلاح تخیلی هستند. با این وجود همانطور که کتابهای کمیک خیلی طرفداران زیادی دارند، آثار سینمایی ابرقهرمانی نیز به شدت محبوب شدند و روند موفقیت آنها همچنان ادامه دارد.
با این حال، دل تورو جدای از ساختن فیلمهای سری Blade که درباره شخصیتی با همین اسم در دنیای مارول است، در سال ۲۰۰۴ به سراغ کاراکتر پسر جهنمی یا همان Hellboy رفت. ساختن یک فیلم موفق از این شخصیت باعث شد تا بازیهای ویدیویی آن نیز توسط سازندگان مختلف در دسن کار قرار بگیرد و ترکیب طنز و اکشن در آثار ابرقهرمانی، بیشتر دیده شود. این در حالی بود که در زمانی بسیار نامناسب و حدود ۴ سال بعد، فیلم Hellboy 2 اکران شد؛ یکی از بهترین فیلمهای بسیار موفق و خوب گیرمو دل تورو که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد.
در واقع این فیلم که دل تورو خود کارگردانی و نویسندگی آن را انجام داده بود، یکی از معدود دنبالههایی است که عملا یک سر و گردن از فیلم اول بالاتر بوده و میتواند هنر این کارگردان مشهور را در انجام این کار ثابت کند. داستان فیلم اول در این اثر به خوبی ادامه داده شده، اما اشتباهی که در آن انجام شده بود، در اینجا کاملا جبران میشود! یکی از مشکلات فیلم اول، نپرداختن به شخصیت پسر جهنمی به اندازهای که مخاطب بیشتر به او نزدیک شده و آشنا بشود بود. اما اثر دوم این مورد را به خوبی پوشش داده و یک تیم قدرتمند را در کنار ابرقهرمان خود قرار میدهد تا از پس جمعی از دشمنان خشن بر بیاید.
این اثر سینمایی توانست به فروش ۱۶۸ میلیون دلاری دست پیدا کند، اما در مقایسه با رقیبانی که در سال ۲۰۰۸ داشت، عملا شکست خورد! دو فیلم The Dark Knight و همچنین Iron Man که از اولین آثار دنیای سینمایی مارول بود، در این سال توانستند خودی نشان دهند و آمار فروش و همچنین محبوبیت فوقالعاده بیشتری داشته باشند. این در حالی بود که حتی اگر فیلم Hellboy 2 در سال ۲۰۰۷ هم اکران میشد، در رقابت با Spider-Man 3 به کارگردانی سم ریمی (Sam Raimi) قرار میگرفت.
Blade II
تقریبا میتوان گفت پس از ساخت فیلم Blade 2 بود که دل تورو جاپای خود را محکم کرد و کم کم به عنوان یک کارگردان کاربلد روی پای خودش ایستاد. «تیغه 2» که داستان آن دو سال بعد از اتفاقات نسخه اول رخ میدهد، قهرمان فیلم (با بازی وسلی اسنایپس) را با آنتاگونیستی روبرو میکند که دیگر خودی و غیرخودی نمیشناسد و هم زندگی انسانها و هم زندگی خونآشامان را تهدید میکند.
در چنین شرایطی، شخصیت Blade مجبور میشود تا با گروهی از مستعدترین خونآشامها همکاری کند و دنیا را از دست بزرگترین شر موجود در آن برهاند. دل تورو توانست در قسمت دوم این فیلم حس طنز و شوخطبعیهای بهجایی را استفاده کند که نتیجه آن ایجاد سکانسهای جالبی بود که به خوبی نظر تماشاگران را به خود جلب میکرد.
با این حال، Blade 2 به هیچ وجه همانند دیگر آثار دل تورو داستان عمیقی ندارد، اما با کاراکترهای پویای خود و افکتهای باکیفیتی که در به تصویر کشیدن خونآشامها استفاده شده است به فیلم عامهپسند و پرفروشی تبدیل شد.
Cronos 1993
کرونوس اولین کارگردانی دل تورو بود – و این همچنین آغاز همکاری طولانی مدت او با پرلمن است که تاکنون در پنج تولید تحت هدایت دل تورو بوده است. این داستان درباره یک فروشنده عتیقه فروشی سالخورده است که به طور تصادفی وسیله ای باستانی را فعال میکند و زندگی ابدی به گیرنده میدهد. در نتیجه ، او خود را هدف یک صنعتگر ثروتمند مییابد که می خواهد خودش جاودانه شود. گرچه در گیشه عملکرد خوبی نداشت اما منتقدان آن را تحسین کردند.
Pacific Rim 2013
این فیلمی است که من آن را در تئوری بیشتر از واقعیت دوست دارم. از یک طرف به نوعی جالبتوجه و جذاب است که کمپانیهای “لجندری ” و “یونیورسال ” پول زیادی دادند تا در علایق خود افراط کند و یک جنگ حماسی را بین یگرها (رباتهایی غولپیکر به شکل انسان که بهوسیله دو خلبان که ذهنشان توسط رشتههای عصبی به یکدیگر متصل میشود، هدایت میشدند) و کایجوها (هیولاهای فضایی) راه بی اندازد.
در سطح زیباییشناسی، فیلم سرشار از نگاه طراحانه و منحصر به فرد دل تورو، هم در طراحی کایجوها و هم یگرها است. درحالیکه کارگردانی پایینتر از دل تورو احتمالاً چیزی معمولتر و غیرخلاقانهتر ارائه میداد.
جایی که فیلم دچار لغزش و کاستی میشود در کاراکتر پردازیش است.
حتی اگر هم چارلی هونام (در نقش رالیگ بکت) اجرایی به یادماندنی از خود ارائه میداد، فیلم هنوز هم با آرکی تایپهای مواجه است که بهشرط اجرای فوقالعاده بازیگرانش به یاد ماندنی میشوند و در غیر این صورت به طور کامل فراموش میشوند.
Nightmare Alley 2021
در حال حاضر، جدیدترین اثر سینمایی دل تورو که یکی از بهترینهای آن هم محسوب میشود، کوچه کابوس یا همان Nightmare Alley است. بازیگران محبوب بسیاری مانند بردلی کوپر (Bradley Cooper) و کیت بلانشت (Kate Blanchett) در این اثر سینمایی، هنرنمایی کردهاند. اما شاید یکی از مهمترین بازیگران آن، ویلم دفو (Willem Dafoe) باشد؛ کسی که پس از یک اجرای فوقالعاده جذاب و دیدنی در فیلم بسیار موفق Spider-Man: No Way Home، حال در اثری فوقالعاده متفاوت ظاهر شده است.
در واقع کوچه کابوس نشان میدهد که دل تورو چقدر به ساختن آثار فانتزی و تخیلی علاقه دارد و میخواهد به هر حالتی که شده، مخاطب را وارد جهان خود کند. به همین جهت نیز میتوان گفت که دل تورو یک کارگردان و نویسنده صاحب سبک و اصیل است که فیلم یا فیلمنامه او را میتوان حتی بدون دیدن تیتراژ هم تشخیص داد. با این حال کوچه کابوس، در عین حفظ کردن چارچوب اصلی روایتهای دل تورو، یک داستان متفاوت را بیان میکند.
در این اثر سینمایی، دیگر به جای مشاهده کردن یک ابرقهرمان یا حتی ترسیدن از داستان و صحنههای استرسزا، یک روایت کند را شاهد هستیم. روایتی که درباره کمی به واقعگرایی میکشد و درباره انسانی است که زندگی بسیار سختی داشته و دارد. با این وجود، شاید اگر داستان این اثر که واقعا یکی از بهترین فیلمهای گیرمو دل تورو است، کمی جزئیات بیشتر داشت و بیننده را در جهانی نصفِ و نیمه که پتانسیل بالایی دارد رها نمیکرد، اکنون شاهد گرفتن رتبه اول توسط آن بودیم.
نقد و بررسی فیلم Nightmare Alley
Crimson Peak 2015
شاید اگر فیلم Crimson Peak به جای اینکه از سوی استودیو سازنده به عنوان یک اثر صرفا ترسناک وارد سینما شود، اثری در سبک رمانتیک و گوتیک معرفی میشد، میتوانست عملکرد به مراتب بهتری را در زمینه فروش برجای بگذارد. چرا که وقتی مخاطبان برای تماشای اثری در ژانر وحشت وارد سالنهای سینما شدند، «قلهای به رنگ خون» نتوانست آن حس ترس موردانتظار را در بینندگان به وجود آورد.
داستان فیلم عشق دختری به نام ادیث (با بازی میا واشیکوفسکا) به مرد جوانی به نام توماس (با بازی تام هیدلستون) را روایت میکند، اما این داستان عاشقانه در میان شکنجه روانی و خشونت وحشتناکی محاصره شده است.
تقریبا در همه نقدهای مثبت فیلم، فضاسازی باشکوه و افکتهای فوقالعاده باکیفیت آن مورد تحسین قرار گرفته است، اما منتقدانی که نمره کمی به فیلم اختصاص دادند، معتقد هستند که زیبایی تحسین برانگیز فیلم از لحاظ بصری، فقط وسیلهای است که کارگردان به کمک آن شما را تا پایان فیلم روی صندلیها بنشاند تا بالاخره زمان رونمایی از چیزی که از اول میخواسته بگوید، فرا برسد.
The Devil’s Backbone 2001
ستون فقرات شیطان اولین فیلم از دو تور دل تورو بود که در حدود جنگ داخلی اسپانیا (1936 تا 1939) اتفاق میافتد – دیگری فیلم هزارتوی Pan. یتیم خانهای در دهستان اسپانیا که توسط وفاداران جمهوری خواه اداره میشود، مورد حملات مکرر فاشیست ها قرار دارد. سپس یتیمی جدید با دیدهای عجیب و غریب از نوعی ظهور که نمیفهمد، میرسد. منتقدان بسیار مورد توجه قرار گرفتند و عملکرد مطلوبی در گیشه داشتند.
The Shape of Water 2017
به راحتی بهترین فیلم انگلیسیزبان دل تورو تا به کنون است. شکل آب کاملترین ترکیب از حساسیتهای ژانری دل تورو و رمانتیسم عاری از شرمش است. این فیلمی است که علیرغم قرارگیری فضایش در دوران جنگ سرد، کاملاً بدون زمان به نظر میرسد.
این به لطف چگونگی برخوردش با موضوع فیلم است؛ یعنی قدرت عشق که به ضدیت با آنچه معمول است برمیخیزد. به جای تلاش برای زرنگی کردن یا پیشی گرفتن از هر تردید و بدبینی که در مقابل یک داستان عاشقانه بین یک زن لال (با بازی سالی هاوکینز) و یک موجود دریایی شبه انسان (داگ جونز) به وجود میآید، دل تورو رویکردی با حداکثر قاطعیت به آن دارد و پیروز هم میشود.
به همچنین دیدن اجرهای عالی از سالی هاوکینز و مایکل شنون، طراحی تولید بینظیر و موسیقی دوستداشتنی فیلم را تبدیل به یک شگفتی میکند. این فیلمی است که مردم متوانند تنها درباره شکل استفاده از رنگ سبز در آن مقاله بنویسند. در کل این پروژه حس میشود که دل تورو اوج کار خود قرار دارد، به طور کامل و بیمهابا بر احساساتش سرمایهگذاری کرده است. این همچنان به شکل کامل و قابلتشخیصی فیلم اوست؛ اما به همچنین شبیه کار کسی به نظر میرسد که به وضوح به عنوان یک فیلمساز رشد کرده است.
Pan’s Labyrinth 2006
محیطی که داستان دو فیلم هزارتوی پن و ستون فقرات شیطان در آن روایت میشود، خیلی مشابه هستند. در هر دو آنها المانهای ترس وجود دارد و حس دلهرهآمیزی هنگام دیدن هر دو اثر شما را تا آخرین لحظه همراهی میکند. همچنین جالب است بدانید که داستان هر دو اثر در زمان جنگ داخلی اسپانیا روایت میشود که این وجه شباهت را حتی بالاتر هم میبرد. با این وجود پس از گذشت اکت اول از فیلم Pan’s Labyrinth، به این نتیجه میرسید که این اثر، عملا بیشتر شما را به خود جذب کرده و با اشتیاق بیشتری داستان را دنبال میکنید.
در واقع اینجا دیگر بحث سر اینکه جزئیات کدام فیلم بیشتر است یا اینکه نحوه روایت آنها چطور انجام شده نیست. بلکه جهان خلق شده در داستان هزارتوی پن، دارای المان خاصی به نام حس امید است که کمی پررنگتر نشان داده شده و بیننده را در اوج هیجان، به تماشای ادامه کار دعوت میکند. این در حالی است که روایت کلی بین واقعیت و خیال قرار دارد و یک جمعبندی بینظیر برای آن انجام میشود.
فیلم هزارتوی پن، در حال حاضر در لیست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ قرار گرفته و نهتنها نمره خوبی را در IMDb دریافت کرده، بلکه از دید منتقدان متاکریتیک امتیاز ۹۸ و راتن تومیتوز نمره ۹۶ را دریافت کرده است.
Pinocchio 2022
شاید برای فیلم لایو اکشن سال ۲۰۲۲ پینوکیو دلتورو باشد.
مشخصات فیلم
- تهیهکننده گیلرمو دل تورو، لیزا هنسون، الکساندر باکلی، کوری کمپودونیکو و گری اونگر
- فیلمنامهنویس گیلرمو دل تورو، پاتریک مکهیل، گریس گریملی و متیو رابینز
- داستان گیلرمو دل تورو و متیو رابینز بر پایه ماجراهای پینوکیو اثر کارلو کلودی
- بازیگران گرگوری مان، ایوان مکگرگور، دیوید بردلی، ران پرلمن، تیلدا سوینتن، کریستف والتس و تیم بلیک نلسون
- موسیقی الکساندر دسپلا
- فیلمبردار فرانک پاسینگام
- تدوینگر کن اشرتزمن
- شرکت تولید نتفلیکس انیمیشن و شرکت جیم هنسن
- کشور ایالات متحده
- زبان انگلیسی
- هزینهٔ فیلم ۳۵ میلیون دلار
پینوکیو یک فیلم آمریکایی رو به انتشار در ژانر موزیکال، فانتزی و استاپ موشن به کارگردانی گییرمو دل تورو و مارک گوستافسون است. این فیلم بر پایهٔ طرحی داستانی از رمان ماجراهای پینوکیو نوشتهٔ کارلو کلودی ساخته شدهاست. یک عروسک چوبی در دهه ۱۹۳۰ میلادی در کشور ایتالیا فاشیستی زنده میشود.
صداپیشگان
- گریگری من در نقش پینوکیو
- ایوان مکگرگور در نقش جیرجیرک سخنگو
- دیوید بردلی در نقش پدر ژپتو
- ران پرلمن در نقش مانگیافوئوکو
- تیلدا سوئینتون در نقش پری با موهای فیروزه ای
- کریستف والتز در نقش گربه نره و روباه مکار
- فین ولفهارد در نقش لمپ ویک
انتشار فیلم
ابتدا در ۶ نوامبر ۲۰۱۸، کمپانی نتفلیکس تاریخ اکران این فیلم را برای سال ۲۰۲۱ تعیین کرد. در ۱۴ ژانویه ۲۰۲۱، مدیرعامل نت فلیکس تصمیم گرفتن که انتشار فیلم را به سال ۲۰۲۲ یا بعد از آن” منتقل شود، این کمپانی سالانه شش فیلم انیمیشن منتشر میکند.
بیشتر بخوانید:
- تحلیل و معرفی بهترین فیلم های کیلین مورفی
- تحلیل و معرفی بهترین فیلم های بندیکت کامبربچ
- بهترین فیلم های اسکار آیزاک
- بهترین فیلم ها و سریال های هانده ارچل
- معرفی و تحلیل بهترین فیلم های Ana De Armas (آنا د آرماس)
- بهترین فیلم های شبیه No Time to Die
- بهترین فیلم های شبیه Lamb
- بهترین فیلم های شبیه Dune
- بهترین فیلم های شبیه After
- بهترین بازیگران کمدی سیاه پوست
از همراهی شما تا انتهای نوشتار عنوان سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.