نقد فیلم اسپنسر (2021 Spencer) ؛ بررسی تکنیکی، فلسفی و روانشناختی

در این نوشتار با نقد فیلم اسپنسر نگاهی اجمالی به جهان‌بینی و ساختار این فیلم می‌اندازیم. در ادامه با بررسی فیلم اسپنسر در سایت فیگار همراه ما باشید.

اسپنسر یک فیلم تراژیک روان‌شناختی و بیوگرافی ( بهترین فیلم های بیوگرافی 2022 ) محصول ۲۰۲۱ به کارگردانی پابلو لارن و نویسندگی استیون نایت است. این فیلم روایتی تخیلی از تصمیم پرنسس دایانا (کریستن استوارت) برای پایان دادن به ازدواجش با شاهزاده چارلز (جک فارتینگ) و ترک خانواده سلطنتی بریتانیا است. تیموتی اسپال، شان هریس و سالی هاوکینز نیز بازیگرانی هستند که در این فیلم به ایفای نقش پرداخته‌اند.

اسپنسر در 3 سپتامبر 2021 در هفتاد و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز به نمایش درآمد و در 5 نوامبر 2021 در بریتانیا و ایالات متحده اکران شد. این فیلم عموماً نقدهای مثبتی از سوی منتقدان ( واکنش منتقدان به فیلم اسپنسر ) دریافت کرد؛ آن‌ها به ویژه بازی استوارت را تحسین کرده‌اند.

نقد فیلم اسپنسر

فهرست مطالبی که در ادامه نوشتار نقد فیلم Spencer خواهید خواند به شرح زیر است:

تحلیل فیلم Spencer, بررسی فیلم Spencer
تحلیل فیلم Spencer, بررسی فیلم Spencer

اسپنسر پرتره‌ای خیره کننده و الهام گرفته از پرنسس دایانا است. پرسش اساسی که در طول ساختار روایی این فیلم مطرح می‌شود این است که آیا دایانا موقعیت خود را می‌پذیرد یا در نهایت زندگی خود را همانطور که می‌خواهد ادامه می‌دهد؟ پابلو لارین این فیلم را می‌سازد تا بر روی یک زن نمادین تمرکز کند. کسی که میلیون‌ها نفر او را تحسین می‌کردند، اما تعداد کمی او را می‌شناختند. نماد، افسانه و زن: دایانا

تحلیل ساختاری – داستان یک افسانه

در دسامبر 1991 خانواده سلطنتی بریتانیا برای گذراندن تعطیلات کریسمس در ملک ساندرینگام ملکه در نورفولک آماده می‌شود. در میان حاضران پرنسس ولز هم هست که ازدواجش با شاهزاده چارلز به دلیل رابطه نامشروع او با کامیلا پارکر بولز تیره شده است.

در حالی که کارکنان قابل توجه املاک ساندرینگهام به رهبری سرگرد توانا آلیستر گرگوری برای ورود خانواده سلطنتی آماده می‌شوند دایانا در حومه شهر نورفولک رانندگی می‌کند.

او در در آستانه شکست است. او از رفتن به ساندرینگهام اجتناب می‌کند تا زمانی که با سرآشپز سلطنتی دارن مک گریدی برخورد می‌کند. او یادآور می‌شود که املاک همسایه که مدت‌هاست رها شده، پارک هاوس، خانه دوران کودکی او بوده است.

دیانا در شب کریسمس به یک مهمانی ملال آور می‌رود. پسرانش ویلیام و هری از دیدن او هیجان زده هستند. اما او سعی نمی‌کند با خانواده سلطنتی که او را نادیده می‌گیرند معاشرت کند.

تنها دوست دایانا در املاک رویال لباسر مگی است که او را تشویق می‌کند تا فورا با خانواده سلطنتی قطع رابطه کند. دایانا کتابی در مورد آن بولین در اتاق خواب خود پیدا می‌کند. او شروع به دیدن رویاهایی در مورد بولین می‌کند (از جمله توهم او در یک شام کریسمس که در آن تصور می‌کند گردنبند مرواریدی را که چارلز به او داده بود از بین می‌برد و مرواریدها را که در سوپ افتاده‌اند، می‌خورد).

بیشتر بخوانید:

نقد فیلم اسپنسر, تحلیل فیلم اسپنسر
نقد فیلم اسپنسر, تحلیل فیلم اسپنسر

در نهایت به این باور می‌رسد که روح بولین او را تعقیب کرده است. ظرفیت او به عنوان یک همسر رها شده سلطنتی تمام می‌شود. دایانا سعی می‌کند از خانه دوران کودکی خود بازدید کند اما توسط محافظان سلطنتی که در ابتدا او را با یک مزاحم اشتباه می‌گیرند متوقف می‌شود.

در روز کریسمس، دیانا در مراسم کلیسای سنت مری مگدالن در ساندرینگام شرکت می‌کند جایی که متوجه کامیلا در میان جمعیت می‌شود و صدها روزنامه‌نگار سرزده از او عکس می‌گیرند.

او گفتگوی سختی با چارلز انجام می‌دهد که نگرانی خود را در مورد مشارکت ویلیام و هری را در تیراندازی به قرقاول در روز بعد رد می‌کند و به او توصیه می‌کند که احساس تصمیم و انتخاب قوی‌تری بین زندگی عمومی و خصوصی خود اتخاذ کند.

چارلز به طور خصوصی ترتیبی می‌دهد که مگی به لندن فرستاده شود و شایعاتی را منتشر می‌کند که او کتاب بولین را در اتاق دایانا گذاشته است و نظرات انتقادی درباره سلامت روان او ارائه می‌کند.

مک گریدی زمانی که دایانا از او سوال می‌کند این کار را انکار می‌کند. سرگرد گرگوری با یادآوری اینکه سربازان ارتش بریتانیا در تلاش برای محافظت از منافع ولیعهد (با گسترش منافع او) جان خود را از دست می‌دهند، تلاش می‌کند تا دیانا را تشویق کند تا با فشارهای زندگی سلطنتی کنار بیاید.

دایانا در پاسخ می‌گوید که او هرگز از کسی نخواست که برای او بمیرد. دیانا پس از تصور زخمی شدن خود با یک انبر که توسط مک گریدی به او داده شده بود از شام رسمی روز کریسمس اجتناب می‌کند.

در عوض به خانه دوران کودکی خود می‌رود و با همان انبر سیم‌چین راه ورود را برای خود باز می‌کند. خاطرات کودکی، او را فرا می‌گیرد و از اتاقی به اتاق دیگر در حالی که می‌رقصد، با حسی جوان‌تر، خود را تصور می‌کند.

او به این فکر می‌کند که با پرتاب کردن خود از پله‌ها خودکشی کند اما توهم بولین او را متوقف و در عوض، او گردنبند مروارید خود را پاره می‌کند.

در روز باکسینگ (روز بعد از کریسمس)، دایانا در اتاقش از خواب بیدار می‌شود و متوجه می‌شود که مگی از لندن برگردانده شده است. آن دو به ساحل نزدیک می‌روند… به جایی که دایانا در مورد مشکلات روانی و زناشویی خود صحبت می‌کند.

مگی با اعتراف به اینکه عاشق دیانا است همه چیز را تغییر می‌دهد. پس از خروج از ساحل، دیانا با عجله به سمت شکارچیان قرقاول می‌رود. او به چارلز می‌گوید که خانواده سلطنتی را ترک می‌کند و ویلیام و هری را به لندن می‌برد تصمیمی که چارلز با تردید با آن موافقت می‌کند. دایانا با مگی و مک گریدی خداحافظی می‌کند.

سرگرد گرگوری کتاب بولین را به کتابخانه برمی‌گرداند. همانطور که در حال دور شدن هستند دایانا و فرزندانش آهنگ “All I Need Is a Miracle” توسط Mike & the Mechanics را می‌خوانند.

در دوردست مترسکی که دایانا در جوانی خلق کرده بود دیده می‌شود که اکنون با لباس‌های بزرگسالی وی، جانی دوباره گرفته است. دایانا به لندن می‌رود جایی که روند تربیت فرزندانش را به طور مستقل آغاز می‌کند. او به رودخانه تیمز نگاه می‌کند… در مورد آینده خود نامطمئن است؛ اما دیگر تحت فشار مسئولیت‌های سلطنتی نیست. در ادامه نوشتار نقد فیلم اسپنسر همراه فیگار بمانید تا شما را با ساختار روایی فیلم Spencer از زاویه متفاوتی روبرو کنیم.

تحلیل تکنیکی – دوگانگی لایت موتیف

تحلیل فیلم Spencer, بررسی فیلم Spencer
تحلیل فیلم Spencer, بررسی فیلم Spencer, نقد فیلم اسپنسر

به نظر می‌رسد که کریستن استوارت یک دایانای شکننده، ملموس و انسانی خلق می‌کند که فراتر از لباس‌های براق و چتری‌های بلوند است. مانند جکی (2016) اثر پابلو لارین که به زندگی ژاکلین کندی در یک هفته پس از ترور همسرش رئیس جمهور جان اف کندی می‌پردازد. اسپنسر هم به دوره‌ای در زندگی لیدی دایانا نگاه می‌کند.

کریسمس سال 1991 است که لیدی دایانا (کریستن استوارت) با خانواده سلطنتی سپری می‌کند، حتی در حالی که ازدواجش با شاهزاده چارلز (جک فارتینگ) در حال فروپاشی است.

اگر به فیزیک و نوع بیان استوارت دقت کنید، به نظر می‌رسد که شخصیتی که آن را بازی کرده است در آستانه یک فروپاشی عصبی با حملات بولیمیا و دوره‌های مازوخیستی است. دیانا در ساندرینگام جایی که خانواده سلطنتی کریسمس را جشن می‌گیرند احساس غریبگی می‌کند نوعی ناآشنایی‌پنداری که به سختی قابل تحمل است؛ و ما این مسئله را باز، در فیزیک و بیان کریستین استوارت می‌بینیم.

کریستن استوارت حرفه بازیگری خود را به رخ می‌کشد. این بازیگر، روح و جوهر خود را در اسپنسر رها می‌کند و در دایانا خود را به حداکثر تغییر می‌دهد. در وهله اول، به چالش بزرگ جان بخشیدن به نمادی به اصطلاح «شاهزاده مردم» که در سطح اجتماعی گسترده است، اشاره کنیم.

استوارت با این ترس‌ها روبرو می‌شود و در آن گرداب احساسی و حسماتیک قرار می‌گیرد، جایی که از همه نوع جزئیات پیرامون چهره لیدی دی مراقبت می‌کند. از آن نگاه‌های خجالتی و کسل کننده در مقابل مطبوعات، تا آن عقب نشینی شکننده در راه رفتن یا ژست گرفتن او.

علیرغم شخصیت‌پردازی که کاملاً شبیه دایانای اصلی نیست، وجود و پتانسیل بازیگری استوارت باعث می‌شود اجرای او این تحول و فضاسازی را کامل کند و باعث می‌شود تماشاگران به او نگاه کنند تا خود دایانا اسپنسر را ببینند.

از سوی دیگر، ارزش دادن به کار تیموتی اسپال و سالی هاوکینز، که شور و شوق بدیع استوارت را با تفاسیر منطقی‌تر متعادل می‌کنند، حائز اهمیت است. در حالی که اسپال با نوع ایفای نقش خود یک کار بکر انجام می‌دهد.

پابلو لارن یکی از پیشروترین فیلمسازان سال‌های اخیر است، بیش از هر چیز به دلیل نوع تصاویری که در فیلم‌هایش، مقابل چشمان بینندگان تاثیر غریب و نوستالژیکی را ایجاد می‌کنند.

کارگردان با اسپنسر نشان می‌دهد که تجربه‌ای عالی در ساخت آثار بصری‌محور دارد. وی در این فیلم زندگینامه‌ای از فضاهای سلطنتی به همراه تصاویر مه‌آلود، جهت ایجاد حس خفقان‌آور استفاده می‌کند. همین تکنیک از تصویربرداری در مورد فیلم‌های هنری هم اتفاق می‌افتد، که در فیلم اسپنسر به بهترین شکل، غم و اندوه قهرمان داستان را در هم می‌کشد. این دوگانگی لایت موتیف زیباشناختی فیلم است، که هر علاقه‌مند به سینمایی را عاشق فیلم اسپنسر می‌کند.

از طرفی موسیقی عملکرد عجیبی را دارد. درواقع با آهنگسازی متناسب با آن عذاب ظریفی که دایانا می‌کشد؛ همه چیز منحصر به فرد از آب درآمده است. شما می‌توانید آن موج صوتی را در طول ساختار روایی فیلم احساس کنید، جایی که یک نیروی عظیم با انرژی ضعیف و غم‌انگیز ترکیب می‌شود.

بیشتر بخوانید:

تحلیل فلسفی و روانشناختی – یک افسانه تاریک

بررسی فیلم اسپنسر, نقد فیلم Spencer, تحلیل فیلم Spencer, بررسی فیلم Spencer
نقد فیلم اسپنسر, نقد فیلم Spencer

میراث تاریخی که دایانا از ولز پس از ناپدید شدن غم‌انگیزش به جا گذاشت، دست نخورده باقی مانده است و یکی از تأثیرگذارترین افراد در فرهنگ عامه است. این فیلم زندگینامه‌ای قصد گفتن زندگی شاهزاده خانم سابق ولز را ندارد. بلکه این فیلم به شما اجازه می‌دهد تا در شخصیت ظریف و انسانی که اغلب در این نوع شخصیت‌های تاریخی بسیار تحریف می‌شوند، کنکاش کنید.

با پیشروی فیلم، تعبیری از شخصیت دایانا مشاهده می‌شود که قبلاً به این شکل مطرح نشده بود. بدون شک، از یک استراتژی یا ساختار روایی روانشناختی و فلسفی‌طور ریسک‌پذیر لذت می‌بریم که فراتر از کلیشه‌ها است. شما دیانای بد دهن، بی‌ترتبیت و کینه توز را می‌بینید.

به همین دلایل، پرتره‌ای که کشیده می‌شود ارزش بالایی در تأثیری که بر بیننده می‌گذارد، به دست می‌آورد؛ درواقع، دیگر نمی‌توانید او را یک اسطوره ببینید، بلکه به‌عنوان زنی که باید با واقعی‌ترین ترس‌های خود روبرو می‌شد، به تصویر کشیده می‌شود.

به لطف این مسئله، هنجارهای اجتماعی و فرهنگی که باید وجود داشته باشد، در طول ساختار روایی از بین می‌رود و شخصیت اصلی ما به عنوان یک افسانه تاریک، وارد گرداب احساسی و شکننده‌ای می‌شود که چه معنایی برای این زن دارد که با خانواده سلطنتی بریتانیا روبرو شود.

بنابراین، چشم‌اندازی پر از تفاوت‌های ظریف و واضح برای شما به ارمغان می‌آورد. با این حال، تمام آن استراتژی روایی در تکرار آسیب و ناراحتی احتمالی دیانا جمع می‌شود. علاوه بر این، او خود را در آن ناامیدی گم می‌کند، جایی که در موارد متعددی از وسواس فراتر می‌رود و در حد متناسبی حس تلخ و شیرینی را در بیننده به جا می‌گذارد. درد کاملا قابل درک است.

بیشتر بخوانید:

نتیجه گیری

نقد فیلم اسپنسر, تحلیل فیلم اسپنسر, بررسی فیلم اسپنسر, نقد فیلم Spencer, تحلیل فیلم Spencer, بررسی فیلم Spencer
نقد فیلم اسپنسر, تحلیل فیلم اسپنسر

اسپنسر یک فیلم بصری‌محور است که فراتر از اسطوره‌ای با نام دایانا اسپنسر ظاهر می‌شود. فیلمنامه سفری را در میان تروما و کابوس، درک زندانی طلایی که زن بریتانیایی در دوران مهمی از زندگی خود پشت سر گذاشت، ارائه می‌دهد.

به همین ترتیب، شکستن کمال قهرمانان، آوردن یک بانوی بد دهن همه چیز را درهم می‌کوبد. برای این کار، کار عالی کریستن استوارت ضروری بوده است، که استعداد خود را به عنوان یک بازیگر تثبیت می‌کند و دیانای پر از احساس، قدرت و حقیقت را به تصویر می‌کشد. فیلم اسپنسر با تمام قوا فنی، هنری و پرجزئیات ظاهر می‌شود.

مشخصات فیلم

  • کارگردان پابلو لارائین
  • تهیه‌کننده خوان دی دیوس لارین، جوناس دورنباخ، پل وبستر، جنین جکوفسکی و پابلو لاران
  • نویسنده استیون نایت
  • بازیگران کریستن استوارت، تیموتی اسپال، جک فارذینگ، شان هریس و سالی هاوکینز
  • موسیقی جانی گرینوود
  • فیلم‌بردار کلر میتون
  • تدوین‌گر سباستین سپیلودا ؛ نقد فیلم اسپنسر
  • شرکت تولید شوباکس فیلمز، کامپلیزن فیلم و فبیولا ؛ نقد فیلم اسپنسر
  • توزیع‌کننده نئون و تاپیک استودیوز ؛ نقد فیلم اسپنسر
  • مدت زمان ۱۱۱ دقیقه ؛ نقد فیلم Spencer
  • کشور ایالات متحده، آلمان و شیلی ؛ تحلیل فیلم اسپنسر
  • زبان انگلیسی ؛ نقد فیلم اسپنسر

بیشتر بخوانید:

از همراهی شما تا انتهای نوشتار نقد فیلم اسپنسر سپاس‌گزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار آگاه کنید. شما می‌توانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقاله‌ها، نقد‌ها و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسندگی مهمان کلیک نمایید.


One thought on “نقد فیلم اسپنسر (2021 Spencer) ؛ بررسی تکنیکی، فلسفی و روانشناختی

  1. دشمن طاووس آمد پر او
    ای بسی شه را بکشته فر او
    گفت من آن آهوم کز ناف من
    ریخت این صیاد خون صاف من
    دایانا تصمیم میگیره که بجای خودکشی، رسواگری بکنه، او متهوعانه از تشریفات سلطنتی جدا میشه با اینکه میدونه حتما کشته خواهد شد. محبوبیت زیاد مردمی اش و روحیه اجتماعی برونگرایانه اش، حسادت و ترس دربار رو برانگیخته و بقول خودش آنها طی چندین نسل که مثل قرقاول میپروند و بعدش شکار میکنند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *