دنیای مارول علاوه بر کمدی، از لحظات تراژیک زیادی ساخته شده است. همراه ما باشید تا به غم انگیز ترین دیالوگ های فاز چهارم دنیای سینمایی مارول بپردازیم.
مارول در جدیدترین فاز دنیای سیمایی خود به ژانر همیشگی فیلمهایش، کمدی توجه بیشتری داشته و توانسته کمدیهای بسیار خوبی را به تصویر بکشد، اما تمام این دنیای سینمایی به شوخی و خنده سپری نمیشود. در فیلمها و سریالهای فاز چهام مارول، ما شاهد غمگینترین لحظات ممکن بودیم که اشک هر بینندهای را سرازیر میکند.
هرچند بسیاری از طرفداران بر این عقیده هستند که تعداد شوخیهای مارول در فاز جدید خود بسیار بیشتر از قبل بوده و از لحظات جدی و غمگین کمتری برخوردار هستیم. مارول در جدیدترین فیلم خود یعنی ثور: عشق و رعد، حد و مرز شوخی را میگزارند، اما در این بین دیالوگهایی رد و بدل میشود که بار تراژیک فیلم را تا چند درجه افزایش میدهند.
اگر به فاز چهارم مارول نگاه کنیم، متوجه میشویم که از سه فاز قبلی خود لحظات بسیار غم انگیزتری به مخاطب ارائه داده است. هر ابرقهرمانی در طول ماجراجویی خود برای نجات دنیا، با لحظات غم انگیزی رو به رو میشود. در این مقاله قصد داریم تا غم انگیز ترین دیالوگ های فاز چهارم دنیای سینمایی مارول را به شما معرفی کنیم.
بیشتر بخوانید:
غم انگیزترین زوج دنیای سینمایی مارول
غم انگیز ترین دیالوگ های فاز سوم دنیای سینمایی مارول
آخرین اخبار، اطلاعیه ها و افشاگری ها
بهترین شخصیت های زن در فاز چهارم فیلم های مارول
دیالوگ های بسیار غم انگیز از فاز چهارم دنیای سینمایی مارول
- غم انگیز ترین دیالوگ های فاز چهارم MCU
شما میتوانید فهرست غم انگیز ترین دیالوگ های فاز چهارم دنیای سینمایی مارول را در یک نگاه در لیست زیر مشاهده کنید:
- یلنا بلوا – بیوه سیاه
- ونوو – شانگ چی و افسانه ده حلقه
- فاستوس – ابدیها
- می – مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست
- کریستین پالمر – دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی
- ثور – ثور: عشق و رعد
یلنا بلوا – بیوه سیاه
برای من واقعی بود.
یکی از غم انگیز ترین دیالوگ های فاز چهارم دنیای مارول در فیلم بیوه سیاه (بهترین کمیک های بیوه سیاه)، توسز یلنا بلوا گفته میشود. داستان این فیلم به ما نشان میدهد که ناتاشا و یلنا عضو یک خانواده معمولی هستند، اما طولی نمیکشد که متوجه میشویم این خانواده کاملاً مصنوعی بوده و برای عملیاتهای جاسوسی طراحی شده بود.
ناتاشا (نقد فیلم بیوه سیاه (Black Widow 2021))، الکسی و یلنا همگی اصرار دارند که این خانوادهای که وانمود میکردند واقعی است. اما یلنا توضیح میدهد که با فکر واقعی بزرگ شده است: این برای من واقعی بود. تو مادرم هستی. تو مادر واقعی من بودی نزدیکترین چیزی که تا به حال به یکی داشتم. بهترین قسمت زندگی من ساختگی بود و هیچ کدام از شما به من نگفتید. این دیالوگ غم بسیار زیادی را به همراه دارد نشان میدهد که یلنا در طول سالها توانسته این ضربه روحی را تحمل کند.
نقد فیلم بیوه سیاه (Black Widow 2021)
ونوو – شانگ چی و افسانه ده حلقه
من باید اونو نجات بدم. اون منو صدا میکنه.
ونوو بعد از اریک کیلمانگر، بارون زیمو و تانوس آخرین نفر در صف طولانی شرورهای دلسوز دنیای سینمایی مارول است. همه این شخصیتها به طور غیرقابل انکار افراد بدی هستند، اما انگیزه آنها قابل درک میباشد. در مورد ونوو، عشق او به همسرش باعث شد تا زندگی خود را به عنوان جنگ افروز مخوف معروف به ماندرین رها کند. اما وقتی او مرد، او چنان دلشکسته و پر از خشم انتقام جویانه بود که بلافاصله به قامت ماندارین بازگشت.
وقتی ارواح اهریمنی با او ارتباط برقرار میکنند که خود را به عنوان همسرش نشان میدهند، پسر غریبه خود را در فیلم شانگ چی و افسانه ده حلقه به خانه باز میگرداند. سقوط ونوو توهم اوست که میتواند همسرش را نجات دهد. او آنچه را که شیاطین به او میگویند باور میکند، زیرا میخواهد باور کند که او واقعاً نمرده است و میتواند دوباره زنده شود. او همچنان نتوانسته بود مرگ همسرش را بپذیرد و یکی از غم انگیز ترین دیالوگ های مارول در فاز چهارم را به زبان میآورد : من باید اونو نجات بدم. اون منو صدا میکنه.
فاستوس – ابدیها
این مردم…ارزش نجات دادن ندارن.
فیلم ابدیها در مرحله اول توضیح میدهد که بیگانگان باستانی به زمین فرستاده شدند تا در درگیریهای انسانی مداخله نکنند، مگر اینکه Deviants درگیر شوند. در حالی که فیلم ابدیها به دلیل نداشتن شوخ طبعی مورد انتقاد قرار گرفت، لحظات احساسی هیجان انگیزی دارد. دلخراشترین سکانس این فیلم بعد از بمباران هیروشیما اتفاق میافتد.
پس از اینکه ارتش ایالات متحده شهر هیروشیمای ژاپن را با بمب هستهای نابود کرد، تیم ابدیها در ویرانههای شهر ژاپن ایستاده است، فاستوس که از نظر روحی به هم ریخته بود، اعلام میکند: دروگ درست میگفت. ماموریت ما یک اشتباه بود. این مردم… ارزش نجات دادن ندارند. این دیالوگ جزو غم انگیز ترین دیالوگ های فاز چهارم دنیای مارول قرار میگیرد، زیرا ناامیدی تمام و کمال فاستوس را به مخاطب منتقل میکند.
بررسی فلسفی و روانشناختی فیلم Eternals
می – مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست
قدرت زیاد، مسئولیت زیادی به همراه داره.
طرفداران مرد عنکبوتی همیشه کمی ناامید بودند که آرک تام هالند در نقش پیتر پارکر هرگز شخصیت پدرش را در کمیکها، عمو بن، تصدیق نکرد. اما فیلم مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست (بررسی فلسفی و روانشناختی مرد عنکبوتی راهی به خانه نیست) با دادن مهمترین درسی که بن به پیتر داده بود، عمه می میتوانست این مشکل را جبران کند. می پس از اصابت گلایدر گرین گابلین، در آغوش پیتر فرو میریزد.
ماریسا تومی تراژدی آخرین لحظات می را به تصویر میکشد. او قبل از تسلیم شدن به مجروحیت مهلک خود، نسخه کامل سخنان مرگ بن را از کمیک به پیتر میگوید: قدرت زیاد، مسئولیت زیادی به همراه داره. این دیالوگ شاید برای کسی که با دنیای مرد عنکبوتی (حقایق پنهان فیلم مرد عنکبوتی راهی به خانه نیست) آشنایی ندارد غم انگیز به نظر نرسد، اما کسانی که فیلمهای قبلی مرد عنکبوتی را مشاهده کرده باشند میدانند که در پشت این دیالوگ به ظاهر حماسی، لحظات بسیار غم تراژیکی وجود دارد.
نقد فیلم مرد عنکبوتی راهی به خانه نیست (Spider Man: No Way Home)
کریستین پالمر – دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی
تو خوشحالی؟
استیون استرنج در سراسر فیلم دکتر استرنج در چند جهانی دیوانگی به یک ماجراجویی وحشیانه میپردازد. او یک ابرقهرمان نوجوان بین جهانی را از دست یک دیو اختاپوس یک چشم نجات میدهد، او در میان واقعیتهای متناوب غلت میزند، توسط یک ایلومیناتی واقعی دستگیر میشود، و با استفاده از رویاپردازی به داخل جسد خود میرود تا با یک جادوگر شیطانی روبرو شود.
اما قوس احساسی که در کل فیلم جریان دارد، تلاش بدبختانه استرنج برای یافتن خوشبختی واقعی است. حتی پس از نجات جهان، استرنج واقعاً احساس خوشبختی نمیکند. در ابتدی این فیلم ما شاهد حضور استرنج در عروسی عشق خود، کریستین پالمر هستیم. کریستین یک سوال بسیار کلیدی را از او میپرسد : تو خوشحالی استیون؟ جواب این سوال برای استیون کاملاً مشخص میباشد، اما برخلاف چیزی که واقعاً هست میگوید: بله من خوشحالم.
نقد فیلم دکتر استرنج در جهان های موازی جنون
سوتی های فیلم دکتر استرنج در جهان های موازی جنون
ثور – ثور: عشق و رعد
چرا باید آخرین لحظاتم رو با تو بگذرونم وقتی میتونم با اون باشم؟
تایکا وایتیتی دو تا از ماجراهای انفرادی خدای رعد را اکنون روی پرده آورده است. یکی از موضوعات مشترک بین این دو این میباشد که ثور (نقد و بررسی فیلم Thor Love And Thunder) با پذیرش شکست در نبرد نهایی به پیروزی رسید. وقتی هلا به آسگارد حمله کرد، اجازه داد آزگارد توسط سارتر نابود شود تا از شر او خلاص شود. هنگامی که گور قصاب خدایان به دروازه های ابدیت رسید و قصد داشت از یک آرزوی خود برای از بین بردن همه خدایان استفاده کند، ثور به آنچه از انسانیت او باقی مانده بود متوسل شد.
گور ثور (بهترین کمیک های ثور) را به خاطر پشت کردنش به او تحقیر میکند، اما ثور به سادگی میگوید: تو برنده شدی، چرا باید آخرین لحظاتم را با تو بگذرانم، وقتی میتونم با اون باشم؟ او در عوض قصد دارد آخرین ثانیههای ارزشمند زندگی خود را در کنار جین فاستر بگذراند. این الهام بخش گور میشود تا از یک آرزوی خود برای چیزی که واقعاً میخواهد استفاده کند. او دختر خود را به زندگی بازگرداند و ثور به او قول داد تا از عشق (دختر گور) محافظت کند.
بیشتر بخوانید:
- دیالوگ های برتر تانوس در دنیای سینمایی مارول
- دیالوگ های برتر ثور در دنیای سینمایی مارول
- نقطه ضعف اعضای انتقام جویان چیست؟
- نا امیدکننده ترین شخصیت های دنیای سینمایی مارول
- عجیب ترین خطوط داستانی در دنیای سینمایی مارول
از همراهی شما تا انتهای نوشتار غم انگیز ترین دیالوگ های فاز چهارم دنیای سینمایی مارول سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار، آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقد فیلم ، نقد سریال ، اخبار سینما و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسنده مهمان کلیک نمایید. در ضمن شما همراهان عزیز میتوانید به اینستاگرام فیگار جهتِ شناختِ مهمترین فیلم های ژانرهای مختلف و خلاصه نقد و بررسیهای فیلمهای روز دنیا مراجعه کنید.
مقاله مزخرف..
سلام.
کریستین بل فوق العاده اس. زمانی نقش بتمن رو بازی می کرد، بتمن بی نظیر بود.
در تور عشق و رعد، پایان احساسی گور قصاب خدایان واقعا خوب بود ، دوستش داشتم. اینکه همه نفرت و کینه اش رو کنار گذاشت و در اخرین لحظات عمرش دخترش رو خواست و ایندفعه خودش بجای دخترش مرد واقعا دراماتیک بود، چه لحظه نابی رو بازی کرد که با عشقی که در چشمانش بود (بجای نفرت در شروع فیلم) دنیارو ترک کرد. کل فیلم فقط کریستین بل بود که می درخشید و بخاطر حضورش، فیلم ارزش دیدن داشت.