در نوشتار سوتی های سریال مانی هیست نگاهی به باگ های سریال مانی هیست و همچنین گاف های مانی هیست میاندازیم. در فیگار همراه ما باشید.
فصل آخر سریال مانی هیست یا همان خانه کاغذی یا به عبارتی دیگر همان دزدی پول این روزها یکی از پربینندهترین تولیدات نتفلیکس شده است.
ما اما در نوشتار سوتی های سریال مانی هیست قصد داریم گاف های سریال money heist را که از نظر اکثر قریب به اتفاق بینندگان پنهان مانده، بررسی کنیم.
نکات پنهان مانی هیست که بعید است اما شاید از نظر مولفان و تولیدکنندگان اثر هم پنهان مانده و به نوعی سوتی money heist محسوب میشوند.
پیشتر در همین سایت فصل آخر سریال مانی هیست را نقد کردیم (نقد فصل آخر مانی هیست) و به نکات و حقایق پنهانش اشاره کردیم (نکات پنهان مانی هیست) اکنون میخواهیم سوتی های مانی هایست را به شما نشان دهیم. با نوشتار سوتی های سریال مانی هیست همراه فیگار باشید.
سوتی های سریال مانی هیست
بیدقتی یا توهین به شعور مخاطب؟
فهرست مطالبی که در ادامه نوشتار سوتی های سریال مانی هیست خواهید خواند به شرح زیر است:
ضمن مطالعه نوشتار سوتی های سریال مانی هیست، میتوانید مطالب سایت فیگار در رابطه با سریال خانه کاعذی را مطالعه نمایید:
- نقد سریال
- بهترین فیلمها و سریالهای شبیه
- مقالههای متفرقه
- تاریخ انتشار فیلم و سریال
- بیوگرافی بازیگران
سریال Money Heist جوایز مختلفی از جمله بهترین سریال درام را در چهل و ششمین دوره جوایز بینالمللی اِمی و همچنین تحسین منتقدان برای طرح پیچیده آن، درامهای بین فردی، کارگردانی و تلاش برای نوآوری تلویزیون اسپانیا را دریافت کرد.
آهنگ ضد فاشیستی و ایتالیاییِ بلا چاو که چندین بار در طول این سریال پخش میشود نیز بر جذابیت این سریال افزودهاست. تا پایان سال 2021 (بهترین سریال های نتفلیکس 2021) این سریال پربینندهترین سریال غیر انگلیسی و یکی از پرتماشاگرترین آنها در نتفلیکس است. با نوشتار سوتی های سریال مانی هیست همراه فیگار باشید.
سوتی های مانی هایست (بخش اول)
در ابتدا نگاهی جزئی به سوتی های سریال مانی هیست خواهیم انداخت و سپس به صورت کلیتر به گاف های سریال money heist خواهیم پرداخت.
در یکی از قسمتهای اول توکیو (حقایق جالب درباره توکیو) بیان میکند 12 سال از ریو بزرگتر است. بعدا و در سکانسی جداگانه برلین و دیگران در دیالوگی (بهترین دیالوگ های سریال مانی هیست) به ریو یادآوری میکنند که دوست دخترش 15 سال از او بزرگتر است.
در حالی که سریال بیان میکند پالرمو عشق بزرگی نسبت به برلین دارد، در فصل 4 میبینیم که پالرمو به تنهایی نقشه عشق اساطیری خود را (برلین) که سالها بر رویش وقت گذاشته به گند میکشد و آن را دچار ریسک میکند. این با روند روایی و شخصیتپردازی و منطق خود سریال در تناقض است.
به نظر میسد گاندیا فوق بشر باشد. علیرغم اینکه گاندیا هر بار که موفق به فرار میشود مورد هدف گلوله قرار میگیرد (حتی پس از کشتن نایروبی) با جراحات جزئی فرار میکند.
نکته خندهدار این است که تمام گروه با اسلحههای تمام اتومات جلوی او ایستادهاند و او به راحتی نایروبی را میکشد و قسر درمیرود.
در بخش بعدی نوشتار سوتی های سریال مانی هیست به نکته که همیشه در نوشتههایم به آن توجه داشتهام اشاره خواهم کرد: “توهین به شعور مخاطب به بهای جذابیت و بالا بردنِ ریتم و تمپو و دراماتیزه کردن داستان.” با نوشتار سوتی های سریال مانی هیست همراه فیگار باشید.
به نظر میرسد دستبندهای گاندیا از ابتدا باز بود. اگر فیلم را پخش کنید و در آن لحظه مکث کنید متوجه میشوید که دستهای گاندیا پس از دستگیری اصلا بسته نشده است. جدای این مسئله نکته دیگری هم در این سکانس وجود دارد. بیایید باهم نگاهی به پلانهای رهاسازی گاندیا از دستبند بیاندازیم.
در یکی از صحنهها گاندیا در حالی که پالرمو را به صندلی بستهاند روی زمین نشسته و با دستبند دیده میشود:
پالرمو به گاندیا میگوید که چگونه میتواند از شر آن دستبندها خلاص شود. گاندیا انگشت شست دست راستش را از جا در میآورد تا دستش از میان دستبندش بلغزد:
او به تدریج دستبند را از دست راستش درمیآورد:
اما در صحنه بعدی نشان داده می شود که دستبند در دست راست اوست. این یک اشتباه است که در سینما به حفظ راکورد معروف است. دستبند باید در دست چپ او باشد که:
تونل فرار سرقت اول خیلی دیر حفر شد. به نظر میرسد با وجود برنامهریزیِ حداقل 5 ماهه برای این ماموریت میشد که تونل خیلی خیلی زودتر ازین حرفها حفر شود. با نوشتار سوتی های سریال مانی هیست همراه فیگار باشید.
چطور میشود که اسکچ یا همان طرح اولیه صورت پروفسور در سیستم پلیس با اخطار پروفسور به زبان روسی به وسیله تلفن و یک Ctrl+Z ساده از بین برود و آب از آب تکان نخورد؟
چطور میشود که سیستمهای پلیس قابلیت ریکاوری نداشته باشند و چطور میشود که کسی که چهره را فاش کرد نمیتواند دوباره اینکار را بکند؟ و چطور میشود پلیس به راحتی بیخیال این مسئله میشود؟ شاید راکل از همان ابتدا عاشق سرخیو بوده، کسی چه میداند.
در سکانس بیمارستان وقتی پروفسور به عنوان جوکر یا همان با گریم دلقک وارد بیمارستان میشود میبینیم که پلیس تمام مردم عادی را که آن گریم را دارند متوقف میکند.
ولی پروفسور عزیز همانند قدم زدن در پارک در بیمارستان به راحتی قدم میزند و کسی به او نمیگوید بالای چشمت ابرو است! و اصلا این همه دلقک چطور با وجود حرسات بالا از آن بیمارستان میتواندد وارد بیمارستان بشوند؟ با نوشتار سوتی های سریال مانی هیست همراه فیگار باشید.
به نظرم کسی که حداقل یکبار کالافدیوتی (بررسی بازی Call of Duty Vanguard) بازی کرده باشد بهتر از تکتیراندازهای پلیس اسپانیا شلیک کند، حتی آرتوروی آنتیپاتیک.
مخصوصا در سکانسِ خارجی در پشتبام وقتی دنور و دوستان سعی در انتقال مسکو از راه بام را داشتند و کاملا از رفتار دزدها مشخص بود که دزد کدام است و گروگان کدام، اسنایپرهای پلیس حتی یک گلوله به هدف نزدند و این مایه شگفتی است. از کل ارتش تنها یک گلوله به آرتورو اصابت کرد و او همچنان نمرد. معجزه! با نوشتار سوتی های سریال مانی هیست همراه فیگار باشید.
بیشتر بخوانید:
در سکانسی از فصل 2 راکل فقط با نگاه کردن به یک نخ پارچه روی کت پروفسور تایید میکند که او پروفسور است (در کسری از ثانیه). این سوال پیش میآید که آیا راکل نسبتِ فامیلی با شرلوک دارد و یا داستان چیزی دیگری است که ما از آن بیخبریم!؟
در قسمتی از سکانسی که آلیشیا پروفسور را دستگیر میکند او را با زنجیر از ارتفاع زیادی رها میکند و پروفسور با شتابی نزدیک به شتاب جاذبه (9.8) تا نزدیکی سطح زمین سقوط میکند اما عینک او همچنان روی صورتش است، همانند روز اول.
با توجه به اینکه عینک هری پاتر هم (تئوری های هری پاتر) در زد و خوردها میافتاد این سوال به ذهن متبادر میشود که: “عینکتو از کجا خریدی سرخیو؟” با نوشتار سوتی های سریال مانی هیست همراه فیگار باشید.
نگاه ساختاری به گاف های سریال
ورای تمامی گاف های مانی هیست که ذکر شد، از نظر بنده بزرگترین سوتی money heist این است که آنقدر وارد فانتزی شده که دیگر شعور مخاطب را در حد جلبک میپندارد.
البته این نکته را با آغوش باز پذیرا هستم که این سریال بیشتر جنبه سرگرمی دارد تا هنر اما همان سرگرمی هم با قوانینِ حاکم بر خودش پیش میرود. مثلا در فیلمی مانند مرد عنکبوتی (تئوری های مربوط به مرد عنکبوتی راهی به خانه نیست) که در ژانر ابر قهمرانی است شما در این موضِع قرار نمیگیرید که چرا این شخص پرواز میکند. با نوشتار سوتی های سریال مانی هیست همراه فیگار باشید.
تکلیف از ابتدا مشخص است. اما من میتوانم این سوال را از سازندگان خانه کاغذی و در چهارچوب نقد فصل آخر مانی هیست بپرسم که چطور میتوانید با گاز گرفتن از ماشینی که در صندوق عقب آن محبوس هستید فرار کنید؟
بیشتر بخوانید:
همانطور که عرض شد بزرگترین سوتی money heist و از باگ های سریال مانی هیست همین است که سازنده سعی داشته به واسطه این شعبدهبازیها و وارد کردن کاراکترهای اصلی (علیالخصوص پروفسور) به راههای بیبازگشت و مخمصههای صفر درصد شانس، مخاطب را وارد این حس کند که: “خب دیگه کارش تمومه”.
اینجا نوبت دیوید کاپرفیلدِ داستان میرسید و با یک تردستی همه چیز را بر علیه خود برمیگرداند. این همان کَلکِ همیشگی و تقریبا مُندرِس شده نتفلیکس است: دراماتیزه کردن به هر بهایی : برگرداندنِ ریتینگِ از دست رفته و بالا بردن ریتم و تمپو حتی با جوکی که در قسمتهای آخر اتفاق افتاد:
شما را میبرم به یکی از سکانسهای پایانی وقتی سرگروهِ کسانی که سرآخر وارد ساختمان میشوند و توکیو را میکشند با پالرمو وارد مذاکره میشود.
نمیتوانم از گفتم این نکته پرهیز کنم: امیدوارم روزی توکیو دروازبان تیم ملی ژاپن شود چون حتی واکیبایاشی هم نمیتواند آن حرکت آخر توکیو را که بمبدستی را با شیرجهای استثنایی روی هوا گرفت و همانطور که کماکان روی هوا بود از سوراخی کوچک به بیرون فرستاد، انجام دهد.
سریال دزدی پول
این مذاکره در فضایی کاملا دموکراتیک و عادی (در حالی که هیچ چیز در محیط اطراف عادی نیست) رخ میدهد. اما نکته این نیست. نکته آنجایی است که پالرمو برای اینکه بفهمد چند نفر از دشمن مرده به پلاکهایی که آن شخص نشان میدهد بسنده میکند و زحمت چِک کردن کشتهشدگان کماندوهایی که وارد ساختمان شده بودند را به خود نمیدهد. مسئلهای که در نهایت باعث محاصره و دستگیری دزدان میشود. با نوشتار سوتی های سریال مانی هیست همراه فیگار باشید.
سوتی های مانی هایست (بخش دوم)
در انتها نگاهی جزئیتر به سوتی های سریال مانی هیست خواهیم انداخت و سپس با بخش اطلاعات تکمیلی سریال نوشتار سوتی های سریال مانی هیست را به اتمام میرسانیم.
من فکر میکردم پلیسهایی که دیر به صحنه جرم میآیند و از منطق استفاده نمیکنند فقط در سینمای هند وجود دارد. اما خانه کاغذی ثابت کرد که اشتباه می کنم.
درست مانند فیلم های بالیوود سارقان همیشه یک قدم جلوتر از افسران هستند. به نظر میرسد همیشه در مکان مناسب در زمان مناسب هستند و هر حرکتی را قبل از وقوع پیشبینی میکنند.
پلیسهایی که برای چنین دزدی عظیمی منصوب شدهاند واقعا شکننده و بازندههای احساسی نشان داده میشوند. به عنوان مثال علیرغم اینکه پروفسور همیشه در چشم است اجازه ورود به محل کار اصلی پلیس برای چنین ماموریت مهمی را دارد و نه تنها این راکل همچنین تمام جزئیات پرونده را با یک فرد عادی به اشتراک میگذارد. با نوشتار سوتی های سریال مانی هیست همراه فیگار باشید.
افسری که مسئولیت چنین سرقت بزرگی را بر عهده میگیرد فردی است که پس از بررسی سوابق زیاد نگهداری میشود و فردی بسیار توانا است. به نظر میرسد حداقل سازندگان Money Heist اینطور فکر نمیکردند.
روش احمقانه راکل برای اداره کل دزدی و علاوه بر این هنگامی که او بالاخره هویت واقعی سرخیو (پروفسور) را در کافه کشف کرد به جای اینکه او را به اتاق کنترل پلیس که تنها چند دقیقه با آن فاصله داشت ببرد او را به مخفیگاه میبرد که در انتهای شهر قرار دارد.
در نهایت زمانی که سرخیو به وضوح سعی میکند فرار کند و ماشین و موبایلش را بردارد به او شلیک نمیکند. راکل اجازه میدهد که او آسیبی نبیند و بلافاصله پشیمان میشود. ساعتها راه میرود تا تراکتوری پیدا شود و…
با در نظر گرفتن میزان مشکلی که پروفسور در تمام مدت دزدی برای راکل ایجاد کرده بود این صحنه به سادگی به شعور من توهین میکند. شاید شخصیتپردازی راکل از بزرگترینِ گاف های مانی هیست باشد. با نوشتار سوتی های سریال مانی هیست همراه فیگار باشید.
به نظر میرسد درین سریال هر کسی از 10 متری پروفسور رد شود دچار سندرمِ پروفسور میشود و یک دل نه صد دل عاشق و مُرید و نمکپرورده او. اما درین جا میخواهم نقدی به شخصیت مونیکا بزنم.
مونیکا دوست دختر دنور و منشی آرتورو به وضوح یکی از شخصیتهای جالبی است که در سریال نشان داده شده است. او نه تنها میتواند تمام کارهای سنگین حفر تونل را در دوران بارداری انجام دهد بلکه ناگهان اسلحهای را برمیدارد و مانند رامبو دیوانهوار شروع به تیراندازی به ارتش میکند.
در واقع این کار را بهتر از ارتش آموزش دیده انجام میدهد. یا حتی دزدها! فقط اگر تیراندازی با تفنگ M16 به همین راحتی بود اصلا آکادمی آموزشی در جهان وجود نداشت. من معتقدم مونیکا با مهارتهای مافوق بشریاش بهترین گزینه برای Wonder Woman بعدی است. با نوشتار سوتی های سریال مانی هیست همراه فیگار باشید.
اطلاعات تکمیلی مانی هیست
خانه کاغذی یک مجموعه تلویزیونی اسپانیایی در ژانر درام جنایی سرقت است که توسط آلبرت بیستمنا ساخته شدهاست. این مجموعه دو سرقت گروهی با برنامهریزی دقیق و طولانی مدت را به رهبری پروفسور یکی در ضرابخانه سلطنتی اسپانیا و دیگری در بانک اسپانیا به نمایش درمیآورد.
این مجموعه در ابتدا به عنوان یک مجموعه محدود در نظر گرفته شده بود که در دو بخش باید پخش میشد. پخش اولیه این مجموعه در ۱۵ قسمت در شبکه اسپانیایی آنتنا ۳ از ۲ مه ۲۰۱۷ تا ۲۳ نوامبر ۲۰۱۷ انجام شد.
شبکه نتفلیکس در اواخر سال ۲۰۱۷ حق پخش جهانی سریال را بهدستآورد و این سریال را دوباره در ۲۲ قسمت کوتاهتر بارگذاری و آن را در سراسر جهان منتشر کرد.
فصل ۱ در ۲۰ دسامبر ۲۰۱۷ و به دنبال آن فصل ۲ در ۶ آوریل ۲۰۱۸ منتشر شد. در آوریل ۲۰۱۸ نتفلیکس پخش این سریال را با بودجه قابل توجه و افزایش یافته برای ۱۶ قسمت جدید از سر گرفت.
سریال خانه کاغذی
فصل ۳ با هشت قسمت در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۹ و فصل ۴، با هشت قسمت در ۳ آوریل ۲۰۲۰ منتشر شد. مستندی با حضور تهیهکنندگان و بازیگران برتر در همان روز در نتفلیکس با عنوان خانه کاغذی: پدیده (اسپانیایی: La casa de papel: El Fenómeno) منتشر شد.
این مجموعه در مادرید، اسپانیا فیلمبرداری شدهاست. بخشهای قابل توجهی از فصل ۳ و ۴ نیز در پاناما، تایلند و ایتالیا (فلورانس) جلوی دوربین رفت. این روایت به روشی شبیه به زمان حال گفته میشود که شامل پیچیدگیهای متکی به فلشبک، پرشهای زمانی، انگیزههای شخصی پنهان و راوی غیرقابل اعتماد است.
این سریال با روایت از منظر یک زن توکیو (اورسولا کوربیرو) و داشتن یک هویت قدرتمند اسپانیایی ژانر سرقت را برمیانگیزد جایی که دینامیک عاطفی، جرم و جنایت سازمان یافته را به صورت کامل جبران میکند. فصل ۵ این سریال درسال ۲۰۲۱ به صورت ۲ بخش ۵ قسمتی دردسترس عموم قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
- نقد بخش اول فصل 5 سریال Money Heist
- تاریخ انتشار بخش دوم فصل ۵ سریال مانی هیست
- نقد سریال Money Heist (خانه کاغذی) : فصل پنجم ارزش دیدن دارد؟
از همراهی شما تا انتهای نوشتار سوتی های سریال مانی هیست سپاسگزار هستیم. حتما ما را با نظرات خود در رابطه با این نوشتار آگاه کنید. شما میتوانید به عنوان نویسنده مهمان در سایت فیگار عضو شوید و علاوه بر اشتراک نظرات خود در رابطه با مقالهها، نقدها و مطالب خودتان را نیز انتشار دهید. برای مطالعه فراخوان مرتبط با آن بر روی لینک نویسندگی مهمان کلیک نمایید.
سوتی ازین بزرگتر که هلسینکی در عرض یه روز با اون همه شکستگی و پارگی تو سکانس آخر سر پا بود؟
: ))) اینو جا انداخته بودم ممنون
دانیشما بابا …چوخدا قشحیدی
آفرین جوروسن چوخ ایشکال چیخاردیلار اوتور فیلمی و باخ نشین وار توکیو نون نچه یاشیوار ریو نون نچه یاشی
تا قبل از این که الیشیا تصمیم بگیره بچه نایروبی رو به چادر بیاره و عروسک دوران کودکی اون بچه رو به نایروبی بده شخصیت و هویت سارقان به جز توکیو ریو و برلین مشخص نشده بود پس چطور الیشیا تونست هویت واقعی نایروبی رو تشخیص بده و بچه اونو به صحنه بیاره؟
سوال خوبیه ولی یادم نمیاد. باید یه مروری بکنید اون قسمتهارو. چون فک میکنم جواب داشت سوالتون و سوتی محسوب نمیشه.
گروگان های ضرابخونه حتما چهره نگاریشوت کردن بابا، اونا همه هم دزد سابقه دار بودن
سلام دوست عزیز
توی فصل اول زمانی که نایروبی با توکیو صحبت میکنه وبهش میگه اگه کسی بخواد این سرقت روخراب کنه خودم میکشمش واز بچش که پیش یه خانواده هتل دار هستن حرف میزنه وخواستش اینه که بعد سرقت بچش رو بیاره پیش خودش
تو اصلا فیلم رو دیدی؟؟؟؟؟؟ قبل اون هویت همه به غیر عضو گروه های جدید مشخص شده بود فیلمو ندیدی زر نزن
اولین و بزرگترین سوتی این بود که راکل با این همه سابقه فقط پنج روز زمان برد که خودش و به پروفسور ببازه و از شغل و همه امتیازش بگذره، بابا تو ایران دوتا بچه 15 ساله باهم اوکی میشن حداقل یکی دوماه طول میکشه بهم اعتماد کنن خخخ
در کل باید سبک علمی تخیلی به ژانر این سریال اضافه میشد
خب یعنی چی نمیشه اعتماد کرد ؟؟؟حرفت چرت بود
خیلی جالب بود من اینقد تو بحر داستان فیلم رفته بودم به این نکات اصلا توجه نکرده بودم?
خب شماها فقط فیلم میبینین و دکمه منطقتونو خاموش میکنین البته راحتین و از فیلم بیشتر لذت میبرین سوپر باگ و سوپر سوتی فیلم هم جایی بود ک انجل وقتی در حال رانندگیه و مست کرده به خونه راکل زنگ میزنه ومیره رو پیغام گیر میگه که اون مظنون اصلی یا پروفسور همون سالوا دوستته بعد مادر راکل همه رو یادداشت میکنه چند روز بعد ک پروفسور میره در خونه راکل ک مادر راکلو بکشه مادر راکل میگه کی هستی؟؟؟؟پروفسور هم میگه سالوا و اصلا مادر راکل قضیه ب این مهمی رو فراموش کرده و اسم سالوا رو یادش نمیاد که بگه این همون سردسته دزداس
مادر راکب آلزایمر داشتنت
قسمت آخر فصل دوم ،چرا راکل زندانی نشد چرا نرفت زندان و بعد یکسال از سرقت رفت دنبال پرفسور و پیداش کرد ، آخه مگخ میشه این همه اشتباه و خیانت به نیروی پلیس کردی ،یکسالم زندان نداره ؟ راستی چرا در مورد برگشت توکیو با موتور به ضرابخانه نگفتی ،لعنتی اگه پلیس تفنگشم به سمت توکیو پرت میکرد با اون سرعت کله پا میشد ،وای دارم دیوانه میشم بدترین سریال تاریخ ،صد رحمت به ستایش سه و سریالهای صدا و سیما
نود تن طلا داخل دو تا کامیون ؟
سوتی از این بزرگتر
تریلی هجده چرخ ۲۵ تن میتونه بار ببره
اره احمق جان کامیون بزرگ میتونه ببره
خب تمام فیلم ها همشون سوتی های کوچیک که دارن این عادیه و شما خیلی بزرگش کردین بنظر من سوتی اصلی اونجا بود که نایروبی رو میکشه و فرار میکنه و همه گروه با تفنگ فقط نگاش میکنن و نمیتونن بگیرنش و اختلاف سنی توکیو و ریو وبا بقیه اونقدراهم مهم نیست
یجوری عین همه چی دان نشستین سوتی سریال رو گرفتید که انگار سریالای خودتون خیلی خفنه اگه عرضه دارید یکی مثل همین سریالی که ادعا میکنید پر سوتیه رو بسازید اما نه شما فقط بلدید زر بزنید همین حرف های تو خالیتون باعث شده بهترین سریالتون در حد ستایش چرت بمونه