[yasr_overall_rating]در این نوشتار به فیلم Fatal Attraction به کارگردانی ادریان لین میپردازیم. در ادامه با فیگار و نقد فیلم جاذبه مرگبار همراه ما باشید.
زمانی که ل گور، معاون رییس جمهور، به قصد شناساندن بیشتر خود به مردم در سال ۱۹۹۳ در برنامه نمایش آخرشب با دیوید لترمن حاضر شد، به شوخی گفت که اسم رمزش بوتافوکو بوده است. اشاره او به قضیه بسیار معروفی بود که در آن، دلدار نوجوان جوبی بوتافوکو تلاش کرد همسر او را به قتل برساند.
این قضیه که تنها مورد هم نبود، به «جاذبه مرگبار» معروف شد. تقریبا همزمان با همین ماجرا، قضیه کارولین وارموس، معلم یکی از مدارس لانگ آیلند، توجه مردم سراسر کشور را به خود جلب کرده بود که واقعا هم همسر دلدار خود را به قتل رسانده بود. این ماجرا هم «جاذبه مرگبار» نام گرفت.
به این ترتیب، اصطلاح «جاذبه مرگبار» در زبان مردم، به معنای هر نوع مثلث عاشقانه ای که به سرانجامی تلخ منتهی میشد جا افتاد. این اصطلاح از فیلمی ریشه گرفت که در سال ۱۹۸۷، پس از فیلم پلیس بورلی هیلز ۲، دومین فیلم پرفروش سال شد. اما جاذبه مرگبار بر خلاف پلیس بورلی هیلز ۲، بحثهای پردامنه و پرشوری به راه انداخت. این تفاوت برای ما مفید است، چون پیش فرض ها و باورهای متداول در مورد فیلم را آشکار میکند.
نقد فیلم جاذبه مرگبار (Fatal Attraction 1987)
تلاش وحشیانه علیه فمینیسم
در ادامه این نوشتار به مطالبی که در زیر به آنها اشاره شده است خواهیم پرداخت:
- تلاش وحشیانه علیه فمینیسم
- روابط شورمندانه
- مصنوع نه، واقعیت
- قضاوت
- پانبندی
- شکلگیری فیلم
- عوامل فیلم
یکی از مفیدترین ارزیابی ها از فیلم را شری لانسینگ، یکی از تهیه کنندگان آن، به دست داده است که فیلم را برای تماشاگر، یک آزمایش رورشاخ (نوعی تست روانشناسی) نام نهاده است. هر تماشاگر تلقی خاصی از این فیلم دارد. این نکته البته در مورد هر فیلمی صادق است، اما این تعابیر متفاوت درباره فیلم متناقضی مثل جاذبه مرگبار بهتر به چشم می آید.
شاید بهترین نقطه آغاز تحلیل، استقبال چشمگیر و گسترده تماشاگران نه تنها در آمریکا، بلکه حتی در کشورهای اروپایی از این فیلم باشد. این استقبال برخلاف این واقعیت صورت گرفت که بسیاری از منتقدان، فیلم را نپسندیده بودند و آن را بیش از حد عوام فریبانه میدانستند.
محبوبیت فیلم را نه تنها از فروش بالای آن، بلکه با این شاخص ها نیز میتوان دید: تعداد مقالاتی که در مورد فیلم در نشریات چاپ شد، گزارش های مربوط به نظرسنجی از تماشاگران، تعداد برنامه های گفت وگومحوری که این فیلم را موضوع خود قرار داده بودند (و اصطلاح «نشانگان بیماری جاذبه مرگبار» در معنای جذابیت ویرانگر جنسی از آن برنامه ها ریشه گرفت)، کنایه برنامه طنز یکشنبه شب، و کاربرد گسترده عنوان فیلم برای توصیف موقعیت هایی شبیه به ماجرای جویی بوتافوکوو کارولین وارموس.
تمرکز برنامه های گفت وگو محور، به خصوص بر زنانی بود که شخصیتی شبیه شخصیت گلن کلوز در فیلم جاذبه مرگبار داشتند؛ زن تنهای موفق و متکی به نفسی که به دلیل نداشتن شوهر و خانواده، زندگی خود را ویران میکند.
فیلم درباره سرو سر کوتاهی است میان مردی متأهل (دان، با بازی مایکل داگلاس) وزنی تنها (الکس، با بازی گلن کلوز). زمانی که دان تصمیم میگیرد به این رابطه پایان دهد، الکس نمیپذیرد و پس از اقدام به خودکشی ناموفق – تا شاید دوباره او را به خود جلب کند.
این بار به تهدید دان و خانواده اش میپردازد. او سرانجام چاقو به دست به منزل دان حمله میکند و به دست همسر او (بث، با بازی آن آرچر) کشته میشود. هرچند که الکس (نامی به طور معمول مردانه) یک زن مستقل و شاغل است، اما استقلال او به عنوان سرپوشی بر حسادت رقت انگیزش به رابطه نزدیک دان با دختر و همسرش
نشان داده میشود.
بیشتر بخوانید:
نقد فیلم Cruella (کروئلا 2021)
نقد فصل اول سریال لوکی (2021 Loki) جدیدترین اثر مارول
در یکی از صحنه های مهم فیلم، الکس بیرون خانه دان ایستاده است و دزدانه از پنجره میبیند که دان در حالی که همه اعضای خانواده صمیمانه کنار شومینه نشسته اند، یک خرگوش خانگی به دخترش هدیه میدهد. این فضای آرامش بخش خانواده، برای الکس چنان سنگین است که دچار سرگیجه و استفراغ میشود.
این سرخوردگی و یأس، که ابتدا او را به خودکشی میکشاند، کمی بعد متوجه خانواده دان میشود. او اول خرگوش دخترک را میکشد و سپس قصد جان همسر دان را میکند.
روابط شورمندانه ؛ نقد فیلم جاذبه مرگبار
ستون سینمایی نشریات مختلف، جاذبه مرگبار را فیلمی معرفی میکنند «درباره» مضامین متفاوت. از جمله: هشداری در مورد خطر بالقوه برقراری اتفاقی روابط شورمندانه؛ هشدار ضمنی در مورد خطر بالقوه روابط آزاد در زمانه ایدز؛ ملودرامی در مورد اهمیت و خطرات موجود در زندگی خانوادگی؛ فیلمی در نکوهش زنان شاغل تنهایی که میل غریزی خود را پنهان نمیکنند؛ فیلمی کم و بیش جزو سینمای وحشت که در آن، این زنان به چنین هیولاهایی تبدیل میشوند؛ و حتی به عنوان فیلمی فمینیستی در مورد یک مثلث عاشقانه چون در آن، این زن است که رابطه را آغاز میکند، مرد فیلم ضعیف النفس است، و باز هم این زن است (همسر دان) که مهاجم به حریم خانه را به قتل میرساند.
گفته میشد که داستان فیلم با زمانه خود، یعنی اواخر دهه ۱۹۸۰، چفت و بست کاملی دارد. در آن سالها دولت محافظه کار ریگان میخواست با تأکید بر «ارزشهای خانواده»، چیزی را که افراط در لیبرالیسم دهه ۱۹۶۰ نامیده میشد، و به خصوص چیزی را که با مضمون فیلم هم تطابق کامل داشت، یعنی «انقلاب جنسی» و گسترش فمینیسم، اصلاح کند.
از این منظر، فیلم را میتوان «اصلاح» دیدگاه بسیاری از فیلم های دو دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ دانست که در آنها قهرمانان فیلم بدون هیچ پیامد ناخوشایندی رابطه های متعددی را با آدم های مختلف تجربه میکردند. اما در این فیلم، چیزی که آرامش دلپذیر خانواده را به خطر می اندازد، سرانجامی تلخ پیدا میکند و به مرگ الکس می انجامد.
در بسیاری از فیلمهای دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰، مثلا نقطه عطف (۱۹۷۷) یک زن مطلقه (۱۹۷۸)، نورماری (۱۹۷۹) و سرباز بنجامین (۱۹۸۰)، زنان تنهایی تصویر میشدند که زندگی پربار و فعالی داشتند و خوشبختی را هم لزوما در ازدواج نمیدیدند.
اما جاذبه مرگبار، این نوع زندگی را به عنوان لفافی برای پوشاندن غم تنهایی و میل سوزان تعلق به یک خانواده تصویر میکرد. بسیاری از فمینیستها عقیده داشتند که این فیلم بخشی از تلاش وحشیانه علیه فمینیسم است که میخواهد حق زیستن شاد و سعادتمند در شرایط تجرد و تنهایی را از زنان سلب کند و در واقع زن تنهایی که میل به رابطه دارد را مثل یک حیوان نمایش میدهد.
بیشتر بخوانید:
نقد فصل اول سریال Sweet Tooth (دندان شیرین 2021)
بعضی دیگر مخالف این نظر بودند و میگفتند هرچند که فیلم چنین پایان تلخی دارد، اما تصویری که از الکس عرضه میکند به گونه ای است که تماشاگر نسبت به او حس همدلی و همذات پنداری دارد و زندگی خانوادگی «بهنجار» را خودپسندانه و نفرت انگیز میابد. چنین دیدگاه هایی به جای پذیرفتن ارزش های خانوادگی فیلم و طعن و لعن زن مستقل و شاغل در سطح ظاهری، چنین ارزش ها و عقایدی را رد میکنند.
مصنوع نه، واقعیت ؛ نقد فیلم جاذبه مرگبار
بخشی از این واکنش ها نسبت به فیلم، توجه را به این واقعیت جلب میکنند که فیلم نه یک شیئ «طبیعی»، بلکه یک مصنوع ساختاریافته است. بسیاری از منقدان، این فیلم را بسیار عوام فریبانه میدانند و مسئولیت آن را هم به کارگردان فیلم (آدریان لین) نسبت میدهند که سابقه ساختن فیلم های تبلیغاتی را نیز در کارنامه خود دارد.
آنها میگویند او در خلق جلوه های سطحی» موفق است اما در نمایش عمق موضوع، قابلیت چندانی نشان نمیدهد. این واکنش، وجود پیش فرض هایی را نشان میدهد. منقدان فیلم، عوام فریبی و افراط فیلم را به لحظات «بیش از حد اغراق آمیز» آن نسبت میدهند. آنها به خصوص به صحنه ای اشاره میکنند که جسد بی جان خرگوش دخترک پیدا میشود، یا صحنه پایانی که الکس هیولایی چاقو به دست نمایش داده میشود که با قاتلان فوق طبیعی مجموعه فیلم های هالووین هم بی شباهت نیست.
انگار الکس دو بار و به دست دو نفر کشته میشود. زمانی که او به بث حمله میکند، دان برای نجات بث وارد میشود و الکس را به داخل وان می اندازد و میخواهد او را خفه کند. چند نمای درشت از چهره بی حرکت او با چشم باز در زیر آب، و آرام شدن سطح آب پس از تقلای دونفر، و فقدان هیچ حرکتی، نشان میدهد که او دیگر مرده است.
اما او ناگهان از آب بیرون می آید، چاقو را هنوز در دست دارد، و انگار از جهان مردگان بازگشته است تا دان را به قتل برساند. بث وارد حمام میشود و گلوله ای به قلب الکس شلیک میکند. چنین پایانی کاملا شبیه پایان کابوسی در خیابان الم (۱۹۸۴) از ژانر سینمای وحشت است که در آن، هیولا آشکارا کشته میشود اما دوباره بازمیگردد تا دوباره کشته شود.
از فیلم جاذبه مرگبار به بعد، چنین پایانی را در چند فیلم از جریان اصلی سینمای هالیوود هم شاهدیم، از جمله فیلم شغال (۱۹۹۷) که در آن، شخصیتی که بروس ویلیس بازی میکند، یک آدم کش بی رحم بین المللی است که به دست دشمنش (با بازی ریچارد گر) کشته میشود اما دوباره برمیخیزد و این بار با گلوله کس دیگری کشته میشود.
قواعد قضاوت درباره فیلم انتقاد مفسران سینمایی از اغراق آمیز بودن پایان فیلم جاذبه مرگبار، نشان میدهد که آنها به وجود نوعی هنجار و قاعدۂ درست دراماتیک باور دارند. هر نوع تخطی از این هنجارها به معنای اغراق یا ظاهرسازی و فریبکاری است.
قضاوت ؛ نقد فیلم جاذبه مرگبار
پیش فرض ها مانع از بروز این حقیقت می شوند که هنجار، خود نوعی ظاهرسازی است، اما چون با انتظارات تماشاگر انطباق دارد، نادیده میماند. علاوه بر این، گونه های مختلف فیلم هنجارهای متفاوتی دارند.
چنین پایانی در فیلمی از سینمای وحشت اغراق نیست، برعکس، اگر این فیلم ها فاقد این نوع پایان اغراق آمیز باشند انگار چیزی کم دارند. جاذبه مرگبار هرچند از بسیاری جهات با هنجارهای تریلرهای رمانتیک انطباق دارد، اما استفاده آن از تمهیدات مشخص سینمای وحشت در پایان فیلم، تصوری را که بسیاری از تماشاگران از «واقعی بودن» در فیلم های تریلر دارند، در هم میریزد.
این پایان بندی احتمالا در زمان نمایش اولیه فیلم هیجان فراوانی در میان تماشاگران برانگیخته است. علت هیجان هم این است که الکس را به یک هیولای خون آشام تبدیل میکند و اجازه میدهد که تماشاگر از این تغییر ماهیت او لذت ببرد.
البته واقعیت تغییر ماهیت شیطانی و نابودی الکس، تنها علت استقبال تماشاگران از جاذبه مرگبار نیست و بخشی از آن به مهارتهای تکنیکی و شکلی آدریان لین در نحوه تصویرپردازی و تدوین فیلم باز میگردد. نگاهی به نماهای پیش از رویداد حمله الکس به بث، این ادعا را ثابت میکند و نشانه ای است از نقش کارگردان در ساختن فیلم، اما به علاوه، ارزش تجزیه و تحلیل دقیق فیلمی که می بینیم را نیز آشکار میکند.
پایان بندی ؛ نقد فیلم جاذبه مرگبار
سکانس با نمایی از خروج آب از لوله تخلیه یک وان حمام آغاز میشود. پرتو نوری درخشان نمودی تهدیدآمیز به چینی آلات داخل حمام بخشیده و تماشاگر را به یاد صحنه معروف قتل در حمام فیلم روانی هیچکاک می اندازد.
در این صحنه، بث حولهای سفیدرنگ پوشیده و دارد وان را پر میکند. در تمام طول صحنه، حمام نور درخشنده ای دارد که با بخار موجود در فضا دم به دم نرم تر (دیفیوزتر) میشود. نماهای داخل حمام با نماهای دیگری در هم برش میخورند که در آن ها دان را میبینیم که در طبقه پایین، دارد قفل درها را بازدید میکند و به این ترتیب، حسی از خطر الکس به تماشاگر منتقل میشود.
دان کتری آبی را روی اجاق میگذارد. نورپردازی فضای طبقه پایین گرم و دلپذیر است و در میان برش با تصاویر فضای سفید رنگ و درخشنده حمام، تضاد آشکاری دارد. بث در داخل حمام با چشمان وحشت زده از شنیدن صدای تصادف ماشین نگران میشود. زمانی که او بخار را از روی آینه حمام پاک میکند، هم خودش و هم ما را از حضور الکس در حمام به وحشت می اندازد.
در تصویر بعدی، در یک نمای کامل الکس را چاقو به دست میبینیم. تأثیر صحنه با مؤلفه هایی که به دقت کنار هم چیده شده اند بیشتر هم میشود. الکس، که او هم لباس سفید رنگی پوشیده است، بلافاصله به بث حمله نمیکند و با چهره ای پرسشگر از بث میپرسد که این جا چه کار میکند. انگار خانه متعلق به اوست و بث به حریم آن تجاوز کرده است.
این تمهید، به شخصیت تهدید کننده او نوعی جنون نیز می افزاید که با نمایی که او پای خود را با چاقو زخمی میکند اما ابدا متوجه درد آن نیست، تشدید نیز میشود. چند نما از مایعاتی در حال ریزش، تنش تند صحنه را نمایش میدهد؛ مثلا آبی که از وان سرریز میشود،
خونی که روی پای الکس میریزد، و بالأخره آبی که در کتری طبقه پایین جوش می آید و صدای سوت کتری را بلند میکند. حالا الکس هجوم میبرد. هیجان دلپذیری که تماشاگر از صحنه پایانی فیلم احساس میکند، از چیزی فراتر از عنصر روایی یک تهاجم ناشی میشود؛ بخشی از این هیجان، ناشی از روشی است که فیلمساز با آن تصاویر و صداهای مربوط به صحنه حمله را شکل داده و تدوین کرده است.
شکل گیری فیلم ؛ نقد فیلم جاذبه مرگبار
جاذبه مرگبار از داستانی اقتباس شد که اساس تهیه یک فیلم کوتاه ۴۵ دقیقه ای به نام انحراف با فیلمنامه جیمز دردن قرار گرفت. خانم شری لنسینگ در اصل دنبال تولید یک فیلم سینمایی بلند پر خرج بود، چون احساس میکرد تولید فیلمی به هواداری از زنان مجرد و نمایش مقصر بودن و مسئولیت مردان در این مورد بسیار لازم است.
در حالی که فیلمنامه چند مرحله از گسترش و تکامل را از سر میگذراند، فیلمنامه فیلم اصلی به مسیر متفاوتی افتاد. این فیلمنامه مسئولیت مردان را نادیده گرفت وزن را به هیولایی تبدیل کرد. دست اندرکاران فیلمنامه اولیه، شامل دردن، لنسینگ، وزوج او استانلی جاف، تا آخر با پروژه همراه بودند.
اسم آنها در عنوان بندی فیلم آمده است و هرگز هم ادعا نکردند که فیلمنامه شان خراب شده است. آنها جزئی از فرایند پیچیده تبدیل یک ایده به فیلم سینمایی بودند، هرچند بسیاری از ایده های عمده فیلمنامه شان در این فرایند تغییر از کف رفته است.
معمولا کارگردانان نقش مهمی در این فرایند دارند، چون نه تنها شکل فیلم را با مقولاتی مثل ترکیب بندی، نورپردازی، و تدوین در اختیار دارند، بلکه اغلب بدون داشتن عنوان فیلمنامه نویس در عنوان بندی فیلم داستان فیلم را نیز تغییر میدهند و بازنویسی میکنند.
عوامل فیلم ؛ نقد فیلم جاذبه مرگبار
- کارگردان: آدریان لین
- تهیهکننده: استنلی آر. جفی
- نویسنده: جیمز دیردن
- بازیگران: مایکل داگلاس، آن آرچر، گلن کلوز و جیمز اکهاوس
- موسیقی: موریس ژار
- فیلمبردار: هاوارد آثرتون
- تدوینگر: پیتر ای. برگر و مایکل مان
- توزیعکننده: پارامونت پیکچرز
- تاریخهای انتشار: ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۷
- مدت زمان: ۱۱۹ دقیقه
- کشور: ایالات متحده آمریکا
- زبان: انگلیسی
- هزینهٔ فیلم: ۱۴ میلیون دلار آمریکا
- فروش گیشه: ۳۲۰٬۱۴۵٬۶۹۳ دلار آمریکا
بیشتر بخوانید:
- نقد فیلم بی نهایت (Infinite 2021)
- نقد فیلم Monuments (بناهای یادبود 2020)
- نقد فیلم میناماتا (Minamata 2020)
- نقد فیلم Fast and Furious 9 (سریع و خشن)
- نقد فیلم Spirit Untamed (روح آزاد 2021)
- نقد سریال آموزش جنسی (Sex Education 2019)
- نقد فیلم The Unhealer (نادرمانگر 2020)
- نقد فیلم Flashback (فلش بک 2020)
- نقد فیلم Blue Miracle (معجزه آبی 2021)
- فیلم Eternals (اترنالز 2021)
- نقد فیلم In the Heights (در ارتفاعات 2021)
- نقد فیلم Dream Horse 2020
- نقد فیلم Oxygen (اکسیژن 2021)
- فیلم های مورد علاقه تارانتینو ؛ لیست 25 فیلم مورد علاقه کوئنتین تارانتینو
نظر خود را در خصوص بررسی و نقد فیلم جاذبه مرگبار با فیگار در بخش کامنتها به اشتراک بگذارید. نظرات شما موجب خرسندی و بهبود نوشتار ما خواهد شد.
ادریان لی خوب است و نمیتوان از قدرت او در پردازش داستان و صحنه های جذاب و تاثیرگذار گذشت .سینماگری است که میتوان با اعتماد فیلم هایش را به تماشا نشست…بازی ها خوب و جذاب خصوصا مایکل داگلاس